سفارش تبلیغ
صبا ویژن

منبر سیاسی

اصول با سلیقه های گوناگون اشتباه نشود

اصول با سلیقه های گوناگون اشتباه نشود

مقام معظم رهبری : اصول، با سلیقه‌هاى گوناگون در زمینه‌هاى مختلف، با هم اشتباه نمى‌شود. اصول، پایه‌هاى فکرى یک نظام و یک اساس حکومتى است. اسلام، از اصول است؛ استقلال، از اصول است؛ نظام دینى، از اصول است؛ رعایت قوانین اسلامى، از اصول است؛ جهتگیرىِ عمومى ملت و کشور به سمت متدیّن شدن و جامعه را به سمت جامعه اسلامىِ کامل کشاندن، از اصول است. اصول از این قبیل است. سلیقه‌ها این است که یک نفر با زید خوب است، با عمرو بد است؛ یکى از آن خوشش مى‌آید، آن دیگرى از آن خوشش نمى‌آید. در زمینه‌هاى اقتصادى، از سلیقه هم بالاتر هست؛ اما اصول نیست. فرض بفرمایید که یک نفر معتقد به سیاست «تعدیل اقتصادى» است، یکى هم مخالف این سیاست است؛ مثلاً معتقد به سیاست نوع دیگر است. اینها از سلیقه هم بالاتر است؛ اما با اصول نباید اشتباه شود. آن کسى که داراى این سلیقه‌ى سیاسى و این روش سیاسى است، وقتى که مسؤولیتى داشته باشد، بر طبق همان عمل مى‌کند؛ آن دیگرى مى‌آید و بر

طبق چیز دیگر عمل مى‌کند؛ اما اصول همیشه محفوظ است. الان شما ملاحظه بفرمایید؛ از زمان ریاست جمهورى بنده، که آن‌وقت رئیس دولت کسى بود، بعد رئیس دولت کس دیگرى شد؛ و زمان بعد از ریاست جمهورى بنده، که رئیس دولت کس دیگرى شد؛ با این‌که سلایق سیاسى و اقتصادى تفاوتهاى گوناگونى کرده، اما درعین‌حال همواره در این مدّت، آن پایه‌هاى فکرى - یعنى اعتقاد به اسلام، اعتقاد به امام، اعتقاد به نظام اسلامى، اعتقاد به مردمى بودن جامعه - همه سر جاى خود محفوظ است. این اعتقادها چیزهایى نیست که حتّى با آمدن و رفتن دولتها عوض شود. بنابراین قابل اشتباه نیست.

1378/09/01   بیانات در پاسخ به پرسش‌هاى دانشجویان در دانشگاه صنعتى شریف

از اختلاف سلیقه خیلى نباید ترسید. اختلاف سلیقه چیز بدى نیست و اشکالى هم ندارد که حالا که مثلا دو سلیقه‌ى سیاسى وجود دارد، یک جوان به این سلیقه معتقد باشد، دیگرى به آن سلیقه. آن چیزى که مضر است، اقدام بى‌فکر و بى‌مطالعه و تصمیم‌گیریهاى سریع و جوشى شدن و بى‌مطالعه کار کردن است. من جوانان عزیز را از این حالت بر حذر مى‌دارم. جوانى لزوما به معناى سرعت تصمیم‌گیرى نیست. البته جوانى به معناى بى‌باکى در اقدام هست؛ به معناى این هست که انسان خیلى دچار پیچ و خمهاى کارى که مى‌خواهد انجام گیرد، نشود؛ اما به معناى جوشى شدن، اقدام بى‌رویه کردن و اقدام نسنجیده کردن نیست. جوان مى‌تواند نسنجیده کارى کند، مى‌تواند هم سنجیده کارى کند؛ یعنى کاملا با فکر و با تأمل کار کند. اگر این خصوصیت، یعنى خصوصیت تأمل و اندیشمندى و مطالعه و حق‌جویى وجود داشته باشد - که همه‌ى اینها خصوصیاتى است که کاملا در جوان مى‌تواند باشد؛ بعضیش هم مثل حق‌جویى، اصلا جزو خصوصیات جوانان است - اختلاف سلیقه هیچ مانعى ندارد و موجب گمراهى نخواهد شد؛ حداقل ضررهاى عمده پیدا نخواهد شد.

گفت و شنود در دیدار جمعى از جوانان به مناسبت هفته‌ى جوان 07/02/1377


عدم قضاوت در مسایل سیاسی قبل از تحقیق

قبل از تحقیق درباره مسائل سیاسی قضاوت نکنید

مقام معظم رهبری : قبل از تحقیق قضاوت نکردن و منتظر روشن شدن بودن. این یک. وقتى که درباره‌ى فلان مسأله راجع به امور سیاست اطلاع ندارید، کسى را هم پیدا نکردید دم دستتان که بیاید بایستد این‌جا و جواب بدهد، یا نامه نوشتید و جواب نگرفتید، از روى حدس و گمان قضاوت نکنید. این یک. و سؤال کنید تا روشن بشود.

دوم، وظیفه این است که اگر راجع به اشخاص، افراد یا مسائلى که ارتباط به اشخاص و افراد پیدا مى‌کند، چیزى شنیدید که باز هم براى شما محقَّق و ثابت نیست، این را دهن به دهن نگردانید. چون مى‌شود شایعه و از قول پیغمبر اکرم،‌صلى‌اللَّه‌علیه‌واله‌، نقل شده است که فرموده‌اند: «کَفَی المرءُ کِذْباً أنْ یحدثَ بِکُلّْ ما یَسْمَعُ» براى دروغ‌گو بودن یک آدم همین کافى است که هر چه مى‌شنود، نقل کند. این است دیگر. فرض بفرمائید که یک مرد سالم نجیبى کاسب سر این محل است. یک نفر مى‌آید مى‌گوید آقا خبر دارى چى شد؟ مى‌گوید، ها چى شده؟ مى‌گوید آره، جوادآقا مثلاً شکر قاچاق مى‌فروشد. خب .. شما مى‌گوئید نه بابا، او هم مى‌گوید نخیر این‌جورى است. شما مى‌گوئید نه. آخر هم باور نمى‌کنید. بعد از او که جدا شدید، مى‌رسى به رفیقت، مى‌گوئى آره فلانى آمده بود مى‌گفت جوادآقا شکر قاچاق مى‌فروشد. به دومى مى‌رسى، مى‌گوئى شنیدم جوادآقا شکر قاچاق [مى‌فروشد]. دست سوم و چهارم و پنجم که رسید، مسلّم مى‌شود که جوادآقا شکر قاچاق مى‌فروشد. یعنى شما به دست خودتان، بدون سوء نیت، بدون دشمنى با جوادآقا یک جرمى را بار گردن یک مسلمانى کردید.

بیانات در جلسه پرسش و پاسخ در مسجد ابوذر تهران - 1360/04/06


قانون اساسی و موفقیت های جمهوری اسلامی

قانون اساسی و موفقیت های جمهوری اسلامی

مقام معظم رهبری : من یک جمله‌ای را از یک مقام غربی نقل کنم. بنده دأبم نیست از قول این سیاستمدارها و معاریف غربی چیزی بگویم؛ اما این جمله‌ی جالبی است. او میگوید: دو چیز است که اگر در میان مسلمانها دست به دست بگردد و ملتهای مختلف مسلمان از این دو چیز آگاه شوند، دیگر همه‌ی تابوهای غرب - یعنی اصول جزمی غرب - در هم خواهد شکست و باطل خواهد شد. این دو چیز چیست؟ این متفکر غربی میگوید: یکی قانون اساسی جمهوری اسلامی است؛ که این قانون اساسی، یک حکومت مردمی و پیشرفته‌ی امروزی و در عین حال دینی را در چشم مسلمانان جهان ممکن میسازد. این قانون اساسی نشان میدهد که میتوان یک حکومتی داشت که هم متجدد باشد، امروزی باشد، پیشرفته باشد و هم کاملاً دینی باشد. قانون اساسی این را تصویر میکند. میگوید چنین چیزی ممکن است. این یک. دوم، کارنامه‌ی موفقیتهای علمی و اقتصادی و سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی است؛ که اگر این دست مسلمانها برسد، میبینند که آن امرِ ممکن اتفاق افتاده است، واقع شده است. او میگوید اگر ملتهای مسلمان از این امکان و وقوع نسبی که هم ممکن است، هم در ایرانِ امروزِ اسلامی به طور نسبی واقع شده است، مطلع شوند، این نظام‌سازی را پیش چشم داشته باشند، دیگر جلوی سلسله‌ی انقلابها را نمیتوان گرفت. 1389/11/15


تکالیف بسیار مهم و دشوار مؤمنین

تکالیف بسیار مهم و دشوار مؤمنین

مقام معظم رهبری : حضرت باقر (سلام اللَّه علیه) فرمود: «ثلاث مِن اشدّ ما عمل العباد»؛ سه چیز هست که جزو تکالیف بسیار مهم و دشوار مؤمنین است؛ کارهای سخت.

یکی، «انصاف المؤمن من نفسه»؛ اینکه انسان در قبال دیگران انصاف به خرج بدهد. یعنی آنجائی که امر دائر میشود بین اینکه حق را به خاطر خود زیر پا بگذارد یا خود را به خاطر حق زیر پا بگذارد، این دومی را انجام بدهد. آنجائی که حق به طرفِ مقابل هست و شما حق ندارید، منصفانه حق را به او بدهید. خودتان را اگر چنانچه موجب کوچک شدن و زیر پاگذاشتن است، زیر پا بگذارید. این کار سختی است؛ اما کار مهمی است. امام باقر میگوید این، جزو مهمترین کارهاست؛ البته سخت است. و هیچ کار خوب و بزرگی بدون سختی که امکان ندارد.

دوم، «و مواساة المرء اخاه»؛ مواسات ورزیدن با برادر مؤمن. مواسات با مساوات فرق دارد؛ برابری نیست. مواسات یعنی همراهی کردن و کمک کردن به برادر مؤمن در همه‌ی امور. انسان وظیفه بداند؛ کمک فکری، کمک مالی، کمک جسمانی، کمک آبروئی. این مواسات است.

سوم، «و ذکراللَّه علی کل حال»؛ در همه حال ذاکر خدای متعال باشد. ذکر این است.

آنوقت حضرت باقر در همین روایت، «ذکر اللَّه علی کل حال» را معنا کرده‌اند: «و هو ان یذکر اللَّه عزّوجل عند المعصیة یهمّ بها»؛ وقتی که میرود به سمت معصیت، ذکر خدا او را مانع بشود. ذکر؛ یاد کند خدا را و این معصیت را انجام ندهد؛ انواع معاصی را؛ خلاف واقع گفتن، دروغ گفتن، غیبت کردن، حق را پوشاندن، بی‌انصافی کردن، اهانت کردن، مال مردم را، مال بیت‌المال را، مال ضعفا را تصرف کردن یا درباره‌ی آنها بیاهتمامی به خرج‌دادن. اینها گناهان گوناگون است. در همه‌ی اینها، انسان توجه کند به خدا؛ ذکر خدا مانع بشود از اینکه انسان به سمت این گناه برود.

«فیحول ذکر اللَّه بینه و بین تلک المعصیة و هو قول اللَّه عزّوجل انّ الذّین اتّقوا اذا مسّهم طائف من الشّیطان تذکّروا». بعد حضرت میفرمایند که این، تفسیر آن آیه است که فرمود: «انّ الذّین اتّقوا اذا مسّهم طائف من الشّیطان»؛ وقتی شیطان به اینها تنه میزند، گذرنده‌ی شیطان اینها را مس میکند؛ یعنی هنوز درست به جانش هم نیفتاده، «تذکّروا»؛ فوراً اینها متذکر میشوند. «فاذا هم مبصرون»؛ این ذکر موجب میشود که چشم اینها، بصیرت اینها باز بشود. معنای «ذکراللَّه علی کل حال» این است.

در دیدار کارگزاران نظام - 1386/06/31

 


آثار تقویت توان دفاعی جمهوری اسلامی

آثار عظیم تقویت توان دفاعی جمهوری اسلامی

بسم الله الرحمن الرحیم

پروردگار متعال در آیه 60 سوره انفال می فرماید : وَاَعِدُّوا لَهُمْ مَااسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِباطِ الْخَیْلِ هر چه در توان دارید براى رویارویى با دشمن تجاوزکار از نیرو و مرکب‏هاى آماده فراهم سازید.

مفسرین نیرو را به دو دسته نیروی سخت و نیروی نرم تقسیم کرده اند:

الف – نیروی سخت عبارت است از« ابزار جنگ » و« نیروهای ورزیده و جنگاور»

ب- نیروی نرم هم عبارت است از الگوی فکری ، اتحاد و یکپارچگى، اعتماد به خدا و تلاش و کوشش در راه کسب رضایت الهی .

بنابراین هر زمانی که دشمن توان رزمی و دفاعی مسلمین و همچنین توان مادی و معنوی آنها را ضعیف ببیند و احساس کند که آنان قدرت دفاع از کشور و سرمایه های مادی و معنوی خود را ندارند به آنها حمله خواهد کرد چه این حمله به مرزهای جغرافیایی (جنگ سخت) باشد و چه به مرزهای معنوی و سرمایه های اجتماعی آنها (جنگ نرم).

خداوند در آیه 102 سوره‌ی نساء می‌فرماید: « وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ فَیَمِیلُونَ عَلَیْکُمْ مَّیْلَةً وَاحِدةً » اگر از دفاع و از سرمایه‌ها ی مادی و معنوی خود غافل شویم، آن‌گاه ، یورش ناگهانی و شبیخون دستجمعی دشمن برای شهر و دیار و مکتبی که هیچ مرزبانی برای پاسداری ندارد، آسان و میسور خواهد بود ؛ پس در جمهوری اسلامی هر عملی که هوشیاری مومنین را از بین ببرد، ممنوع است!

مقام معظم رهبری می فرماید قرآن ما را به وحدت توصیه کرده است. قرآن ما را تهدید کرده است که اگر اتحاد و همبستگی خودتان را از دست بدهید، آبرو و هویت و قدرت شما نابود خواهد شد.1

وقتی اختلاف پیدا شد، وقتی تفرقه پیدا شد، وقتی نسبت به هم سوءظن وجود داشت، وقتی یکدیگر را خائن دانستیم، طبیعی است که با هم همکاری نخواهیم کرد. همکاری هم اگر بکنیم، با هم صمیمی نخواهیم بود. این همان چیزی است که آن دشمن دنبال اوست.2

اولین اثر تفرّق این است که باطن انسان را تهی می‌کند؛ «و تذهب ریحکم»؛ معنویت، طراوت، قدرت، شکوه و عظمت ائتلاف ملی را در هم می شکند ،ما باید این درس را در درون کشور خود رعایت کنیم.3

توان دفاعی جمهوری اسلامی

اگر این درس الهی را با گوش و دل بشنویم و عمل کنیم وعده ی الهی چه خواهد بود؟

1- تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ : آمادگی شما دشمنان خدا را می ترساند. شیاطین ، مشرکان ، منافقان و کفار از جمله مصادیقی هستند که در قرآن به عنوان دشمنان خدا معرفی شده است.

 2- تُرهِبونَ بِهِ..عَدُوَّکُم : آمادگی شما دشمنانتان را می ترساند. دشمنان جمهوری اسلامی در درجه‌ى اول، آمریکا و صهیونیسم ودر درجات بعدی زورگویان عالم، استعمارگران، مستبدان بین‌المللی، دیکتاتورهای ظالم و خشن و همچنین مرتجعین وابسته‌‌ی به نظام استکبار و سلطه می باشد (البته امروزه دشمنان خدا و دشمنان جمهوری اسلامی مصادیق واحدی دارند).

3- تُرهِبونَ بِهِ ...آخَرینَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ یَعلَمُهُم : دسته سوم ازدشمنان کسانی هستند که بظاهر و در عرصه دیپلماتیک خود را دوست و همراه جمهوری اسلامی معرفی می کنند ولی این خداوند است که از دشمنی آنها آگاه است و آمادگی دفاعی ایران اسلامی آنها را هم از هرگونه تعرض ناگهانی باز میدارد.

از نظر مقام معظم رهبری دشمن سه هدفِ مرحله‌ای و مقطعی را تعقیب می‌کند:

 اوّل، عبارت است از تخریب وحدت ملی؛ اینکه یکپارچگی ملت ایران را بشکنند و تخریب کنند. دوم، تخریب ایمان و باورهای کارساز در دل مردم؛ یعنی به تخریبِ ایمانها و باورها و اعتقاداتی که این ملت را از یک ملت عقب افتاده‌ی توسری‌خور، به یک ملت پیشرو و شجاع و میداندار در دنیا تبدیل کرد، می پردازند.

سوم، تخریب روح امید و تخریب آینده در ذهن مردم. 4

براین اساس هرگونه آمادگی دفاعی در عرصه جنگ سخت و نرم دشمن به مثابه شمشیر ذوالفقار حیدر است که از یک طرف دشمنان را از طمع به جمهوری اسلامی نا امید کرده واز طرف دیگر دوستان را خوشحال و به وعده های الهی امیدوار می کند.

ما هم امیدواریم که به قول امام المسلمین این درس در عمل مدنظر همه نیروهای تاثیرگذار در جامعه و عامه مردم مومن و معتقد این کشور امام زمان علیه السلام قرار گیرد.

حسین آخوندی ممقانی

1- (6-2-84) 2-( 23-2-88) 3- 2(-12-81 و 25-9-80) 4- (26-9-78).


اسلام و سیاست

اسلام تمامش سیاست است

امام خمینی : وقتی که ما در حبس بودیم و بنا بود که حالا دیگر از حبس بیرون بیاییم و برویم قیطریّه (درشمال تهران) و در حصر باشیم، آن رئیس امنیت آن وقت * در آنجا حاضر بود و ما بنا بود از آن مجلس برویم، ما را بردند پیش او. او ضمن صحبتهایش گفت که: آقا! سیاست عبارت از دروغگویی است، عبارت از خُدعه است، عبارت از فریب است، عبارت از پدرسوختگی است، این را بگذارید برای ما. من به او گفتم: این سیاست مال شماست! البته بعدش آمد دروغی گفت که [فلانی‌] بنا گذاشتند که در سیاست دخالت نکنند و ما هم جوابش را دادیم. مسئله این است، البته سیاست به آن معنایی که اینها می‌گویند که دروغگویی، با دروغگویی، چپاول مردم و با حیله و تزویر و سایر چیزها، تسلط بر اموال و نفوس مردم، این سیاست هیچ ربطی به سیاست اسلامی ندارد، این سیاست شیطانی است. و اما سیاست به معنای اینکه جامعه را راه ببرد و هدایت کند به آنجایی که صلاح جامعه و صلاح افراد هست، این در روایاتِ ما برای نبّی اکرم با لفظ «سیاست» ثابت شده است. و در دعای، در زیارت جامعه ظاهراً هست که «ساسَةُ العباد» هم هست. در آن روایت هم هست که پیغمبر اکرم مبعوث شد که سیاست امت را متکفّل باشد. 

*حسن پاکروان، رئیس سازمان اطلاعات و امنیّت (ساواک)

صحیفه امام خمینی » جلد 13 » صفحه 431

والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کرده‌اند. سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه می‌گیرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم.

صحیفه امام خمینی » جلد 1 » صفحات 267 تا 272


حوزه علمیه انقلابی 2

حفظ نظام اسلامی بزرگترین معروف و تضعیف آن بالاترین منکر

مقام معظم رهبری : امروز بزرگترین معروفی که وجود دارد و باید به آن امر کرد و بر آن حثّ و ترغیب کرد حفظ نظام اسلامی است... معروف قیامِ حکومت دین و حکومت اسلامی و الهی ، که در اینجا این امر تحقق پیدا کرده است... تبیین حقایق خیلی مهم است؛ حقیقت نظام اسلامی چیست؟ برای چیست؟ اهدافش چیست؟ اینها باید برای افکار عمومی تبیین شود... اگر کسی غفلت و بی توجهی کند؛ طوری عمل کند و طوری حرف بزند که خدای نکرده به این معروف صدمه ای وارد بیاید؛ یا امر به آن نکند؛ یا حتی ترغیب بر آن نکند، هر معروف دیگری را هم که بزرگ بدارد، یقینا جبران این کار را نخواهد کرد و این ضرر را نخواهد پوشاند.

درس خارج 16-1-1379

بالاترین تخلفها آن تخلف و جرایمی است که پایه های نظام را سست می کند: نومید کردن مردم، نومید کردن دلهای امیدوار، کج نشان دادن راه راست، گمراه کردن انسانهای مومن و با اخلاص، سوء استفاده کردن از اوضاع و احوال گوناگون در جامعه اسلامی، کمک کردن به دشمن..

دیدار علما و روحانیون 7-5-1371

دفاع از نظام در برابر دشمنان

مقام معظم رهبری : وظیفه‌ى مهم دیگرى که امروز بر عهده‌ى علماست، این است که به موقعیت جمهورى اسلامى و آنچه که دشمن درصدد آن است، توجه کنند. دشمن یک لحظه حاضر نیست اسلام و جمهورى اسلامى را تحمل کند.

ببینید در این چند سال با ایران چه کردند. آنچه توانستند، ضربه حواله کردند. حالا بعضى از آن ضربه‌ها اصلاً وارد نشده و نخورده و خداى متعال ضربه را برگردانده است؛ بعضى از آن ضربه‌ها هم خورده، اما اثرى نکرده؛ بعضى هم اثرهاى کم‌عمقى کرده؛ بعضیها هم بالاخره صدمه‌یى زده؛ لیکن دشمن کوچکتر و کمتر از آن بوده است که بتواند ما را از پا بیندازد. ما اگر توجه بکنیم، دشمن ناکام خواهد شد؛ ولى اگر ما غفلت بکنیم و بیدار نباشیم، دشمن ناکام نشده و موفق خواهد شد.

چه کسى گفته که باطل هیچ‌وقت در دنیا قادر نخواهد بود که به حق ضربه بزند، یا موقتاً آن را از بین ببرد؟ کدام قانونى این‌چنین مى‌تواند باشد؟ آن چیزى که در قانون الهى است، این است که در نهایت، حق پیروز خواهد شد؛ در نهایت، باطل سرنگون خواهد شد؛ اما چه کسى گفته است که در اثناى راه، باطل فرصت پیدا نخواهد کرد که حق را مورد ضربات خود قرار دهد و حتّى آن را از میدان خارج کند؟

البته یک قانون دیگر هست: اگر به خاطر حق، مبارزه انجام بگیرد، هیچ باطلى قادر نخواهد بود جلو بیاید. اگر مبارزه و مجاهدت بشود، خداى متعال کمک و هدایت مى‌کند؛ اما اگر مجاهدت نشود، اگر بى‌کار بنشینیم، اگر هوشیارى بخرج ندهیم، اگر در سنگر بخوابیم، آیا باز هم دشمن نمى‌آید سنگر ما را فتح کند؟ چه کسى چنین چیزى را گفته است؟ ما باید تلاش کنیم، تا دشمن ناکام بشود. اگر ما تلاش نکردیم، دشمن کامیاب خواهد شد؛ و نستجیر باللَّه من ذلک. ما نباید بگذاریم در زمان ما و با مسؤولیت ما و روى دوش ما، این‌چنین شود. به همین خاطر، تکلیف علما از این جهت هم بسیار مهم است.

بحمداللَّه و به فضل الهى، بر اثر مجاهدتى که در این سیزده سال انجام گرفته، امروز پایه‌هاى نظام قرص و محکم است. یک روز امیدوار بودند که نگذارند پایه‌هاى نظام رشد کند؛ یک روز امیدوار بودند که نگذارند ریشه بدواند؛ یک روز امیدوار بودند که در یک موقعیت طوفانى بتوانند آن را بکَنند. طوفانى‌ترین موقعیتها - یعنى جنگ - را بر ما تحمیل کردند. جنگى که دولتى را به جان یک کشور انقلابى بیندازند، بعد هم همه‌ى دنیا کمکش کنند، چیز عجیبى است. بعضى از آنها تقاصشان را پس دادند، بعضى هم بیشتر پس خواهند داد...

امروز بحمداللَّه از لحاظ استحکام، مى‌توان گفت که دشمن کمترین امیدى ندارد. نظام بحمداللَّه مستحکم است، برنامه‌ریزى خوب است و دولت قوى است. ما معممان در هرجا که هستیم، بایستى حرکت خودمان را به تناسب نیاز موقعیت، شتاب بدهیم؛ تبلیغ دین، کار صحیح، حفظ وحدت و یکپارچگى که در روحیه‌ى مردم اثر مستقیم مى‌گذارد.

در جمع روحانیون بوشهر 11 /10/ 1370

برخورد علمی و منطقی با معارضان نظام اسلامی

مقام معظم رهبری : عالمِ به زمان فقط این نیست که انسان با تعدادی از مردم ارتباط دوستانه داشته باشد، یا خبرهایی از این‌جا و آن‌جا به گوش او برسد. عالمِ به زمان کسی است که بداند در کجای دنیا زندگی میکند؛ صف‌بندیهای مقابل او چیست؛ انگیزه‌های مخالفت با او کدام است؛ طرحهایی که این انگیزه‌ها به وسیله‌ی آنها تحقّق پیدا میکند، چیست؟ این عالم ِ به زمان است. البته این مخالفتها و این دشمنیها هرگز دشمنی با شخص نیست؛ اما شخص باید بداند کجا قرار دارد و نظام او و راه او و اهداف او با چه چیزی مواجه است.... ما هم به حسب تناسب وضع خود و نظام خود، زمینه‌هایی برای تقابل و معارضه در پیش روی خودمان داریم. این‌جا مقصود حتماً معارضه‌ی سیاسی نیست. نمیخواهیم بگوییم آن کسانی را که ردیف خواهیم کرد، معارضان سیاسی نظامند یا با نظام مبارزه میکنند؛ نه. اینها زمینه‌های مبارزه است؛ اینها چالشهایی است که نظام اسلامی به طور طبیعی در مقابل خود دارد.

یک عدّه با اصل دین مخالفند؛ لذا نظامی که بر اساس سیاست دینی استوار شده است، برای اینها یک نظام غیرقابل قبول است... یک عدّه دچار نفاق دینی هستند؛ یعنی نام دین را لازم دارند، عنوان دین را لازم دارند؛ اما حقیقت دین را برنمیتابند! ... یک عدّه علمداران تبعیّت از فرهنگ غرب و فریفتگان به زرق و برق غربیاند؛ خودکوچکبین‌ها و خودکم‌بین‌ها...

یک عدّه هم قدرت‌طلبانند؛ تشنگان قدرت. کاری به کار دین و اخلاق و اعتقاد و خدا و این چیزها ندارند... البته همه‌ی کسانی را که اسم آوردیم، معنایش این نیست که اینها با نظام اسلامی معارضه دارند؛ نه. ممکن است معارضه‌ای هم نباشد؛ اما نظام اسلامی نمیتواند اینها را نبیند؛ نمیتواند حضور اینها را، فکر اینها را، تلاش اینها را، اهداف و نیتها و انگیزه‌های اینها را که در کنار آن، در مقابل آن، در میان آن حضور دارند، ندیده بگیرد. حکمت و تدبیر برای نظام اسلامی این است که اینها را ببیند؛ اینها را بشناسد و اینها را علاج کند. علاج، معنایش استفاده‌ی از زور و قدرت نیست. تصوّر نشود که هرجا گفته میشود باید این فکر را یا این کار را علاج کرد، یعنی به زور متوسّل شد؛ نه. زور مال کسانی است که منطق ندارند. مجموعه‌ای که منطق دارد، با حربه‌ی استدلال و منطق کاری میکند که هیچ حربه‌ی دیگری و هیچ قدرت مادّیای نمیتواند آن کار را انجام دهد. بنابراین نیاز به زور نیست.

مدرسه فیضیه 14-7-1379

تربیت اخلاقی مهم ترین هدف انقلاب و نظام اسلامی

مقام معظم رهبری : اگر ما از لحاظ اقتصاد به بالاترین مقام برسیم و از لحاظ سیاست، همین اقتدار و عزّتی را که امروز داریم، چند برابر کنیم، ولی اخلاقهای مردم ما، اخلاقهای اسلامی نباشد؛ در میان ما گذشت، صبر، حلم و خوش بینی نباشد، اساس کار از بین خواهد رفت. اساس کار، اخلاق است. همه اینها مقدّمه اخلاق حسنه است - بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق -   حکومت اسلامی برای این است که انسانها در این فضا تربیت شوند، اخلاق آنها تعالی پیدا کند، به خدا نزدیکتر شوند و قصد قربت کنند. سیاست هم قصد قربت لازم دارد. مسائل سیاسی هم قصد قربت لازم دارد. آن که در مسائل سیاسی چیزی می گوید و آن که چیزی می نویسد؛ آن که تحلیل می کند و آن که تصمیم می گیرد، بایستی بتواند قصد قربت کند. قصد قربت چه زمانی است؟ آن وقتی است که مطالعه و بررسی کنید، ببینید رضای خدا در این کار هست؟ اگر رضای خدا را در این کار دیدید، می توانید قصد قربت کنید. پس اوّل، احراز رضای خدا لازم است. ببینید چقدر خط روشن است و چطور بعضی توجّه نمی کنند!

در جمع روحانیون 2-2-1377

تحقق انقلاب اخلاقی، لازمه تحقق کامل انقلاب اسلامی

مقام معظم رهبری : انقلاب‌ آن‌وقتی‌ به‌ صورت‌ کامل‌ تحقق‌ پیدا می‌کند، که‌ آحاد مردم‌ حقیقتا به‌ مردم‌ مسلمان‌ و مؤمن‌ تبدیل‌ شوند. بخشی‌ از اسلام‌، مربوط به‌ عمل‌ مردم‌ است‌ که‌ نظام‌ کلی‌ اجتماعی‌ و حرکت‌ عمومی‌ آنها را تصویر و ترسیم‌ می‌کند و آنها را حرکت‌ می‌دهد. بخش‌ دیگر، مربوط به‌ عقاید و کیفیات‌ روحی‌ و عمل‌ شخصی‌ مردم‌ است‌. اگر انقلاب‌ عظیم‌ ما و نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌، با همه‌ی‌ امکانات‌ مادی‌ و معنویش‌ نتواند دلها و خلقیات‌ مردم‌ و حقیقت‌ وجود آنها را، از آنچه‌ که‌ معلول‌ تربیتهای‌ غلط دیرین‌ است‌، به‌ مردم‌ مسلمان‌ متبدل‌ کند، قطعا موفق‌ نشده‌ و انقلاب‌ واقع‌ نگردیده‌ است‌. انقلاب‌، انقلاب‌ مردم‌ است‌. انقلاب‌ مناسبات‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌، فرع‌ بر انقلاب‌ مردم‌ است‌. تا مردم‌ منقلب‌ نشوند، آن‌ انقلاب‌ اقتصادی‌ و تغییر و تبدیل‌ مناسبات‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ و سیاسی‌ هم‌ اصلا تحقق‌ پیدا نمی‌کند. مردم‌ در اول‌ کار بحمدالله‌ یک‌ انقلاب‌ روحی‌ پیدا کردند که‌ حرکت‌ بسیار مهمی‌ بود و نتیجه‌اش‌ همینی‌ شد که‌ می‌بینیم‌.

اگر آنچه‌ که‌ واقع‌ شد، ادامه‌ پیدا نکند و تعمیق‌ نشود و تعمیم‌ نیابد و نسلی‌ که‌ رو به‌ وجود است‌ و نسلهای‌ بعدی‌ را فرا نگیرد و خدای‌ نکرده‌ اسم‌، اسلام‌ و جمهوری‌ اسلامی‌ و حاکمیت‌ منادیان‌ اسلام‌ باشد، اما واقع‌ قضیه‌ و متن‌ زندگی‌ مردم‌ چیز دیگری‌ باشد، این‌ انقلاب‌ قطعا موفق‌ نبوده‌ و نیست‌. در آن‌ صورت‌، از این‌که‌ چنین‌ چیزی‌ پیش‌ بیاید، به‌ خدا پناه‌ می‌بریم‌. نباید بگذاریم‌ چنین‌ چیزی‌ رخ‌ دهد. دشمن‌ روی‌ این‌ نقطه‌ کار می‌کند. تمام‌ دستگاهها و تمام‌ افراد، بخصوص‌ علمای‌ اعلام‌ و روحانیون‌، بایستی‌ روی‌ تربیت‌ نفوس‌ مردم‌ و تحقق‌ انقلاب‌ قلبی‌ و اخلاقی‌ در آنها، مخصوصا در جوانان‌ تلاش‌ کنند.

در جمع خبرگان 1-12-1369


حوزه علمیه انقلابی 1

حوزه علمیه انقلابی

مقام معظم رهبری : اگر بخواهیم نظام اسلامی همچنان «اسلامی و انقلابی» بماند باید حوزه علمیه، «انقلابی» بماند زیرا اگر حوزه علمیه انقلابی نماند، نظام در خطر «انحراف از انقلاب» قرار خواهد گرفت. 25 /اسفند/ 1394

امروز هر روحانی و هر عمامه‌به‌سر، به مقتضای تلبس به این لباس، موظف است از حکومت اسلام و حاکمیت قرآن دفاع کند؛ هر کس هرطور میتواند. یکی شمشیر به دست میگیرد و به جبهه میرود؛ یکی زبان گویایی دارد، به منبر میرود؛ یکی پست قضاوتی یا غیر قضاوتی از عهده‌اش برمی‌آید، آن را انجام میدهد؛ یکی این کارها را نمیتواند بکند، اما اهل مسجد و اهل محراب است - اشکالی ندارد - همه بدانند که این روحانی، خود را خادم این انقلاب میداند. این، افتخار است. خدمت به این انقلاب، افتخار است.

1370/05/30

ما هرگز ادّعا نمی کنیم که توانسته ایم در عمل همان طوری باشیم که اسلام می خواهد؛ ما کجا و این مرتبه کجا؟ اما نظام، نظام دینی و الهی است؛ نظام حاکمیت شریعت و ترویج معارف است. گیرم در این نظام یک نفر پیدا شود و به وظیفه خود درست عمل نکند یا مثلاً قصور و تقصیری نشان دهد؛ این تخلف است و به نظام ربطی ندارد. امروز چنین نظامی سر کار است.

این، هر کس را که به شریعت و معارف اسلامی و مکتب اهل بیت اندک علاقه ای دارد، موظف می کند که گوشه کار را بگیرد و کمک کند.

کنار نشستن، بی تفاوت ماندن و خود را در سرنوشت این نظام سهیم ندانستن، مقبول نیست؛ مخالفت کردن که جای خود دارد.

در جمع طلاب و روحانیون اصفهان 8-8-1380

تحقق اهداف نظام اسلامی ، نیازمند پشتیبانی حوزه

مقام معظم رهبری : ازبزرگ ترین مسئولیتها ، اگر نگوییم بزرگ ترین مسئولیتها برای علمای دین، همین است که درباره این نظام ، هدفهای آن و کارهایی است که با مردم دارد و احیانا در وقتی که مشکل داشته باشد، این است که درباره مشکلات آن، خودشان را مسئول و سهیم بدانند؛تلاش و کار بکنند.

(دیدار روحانیون ارومیه 27-6-1375)

اگر امروز حوزه علمیه پشتیبان و مددرسان و خدمت گزار اهداف نظام اسلامی نباشد، نظام اسلامی به این اهداف نخواهد رسید. اگر پشتوانه حوزه و ذخیره عظیم آن وجود نداشته باشد و به بهترین وجه ، به کار نیفتد و به کار گرفته نشود ، ما قطعا به هدفهایی که اساسا تشکیل نظام اسلامی ناظر به آنها است ، نخواهیم رسید؛ که اگر بخواهیم آن هدفها را هم در یک کلمه خلاصه کنیم، عبارت است از اعتلای کلمه اسلام و گسترش تفکر اسلامی به اقصا نقاط عالم و تعمیق آن در اذهان و ارواح مردم خودمان و بقیه مسلمینی که مخاطب ما هستند؛ که این کار بدون حوزه علمیه نخواهد شد.

(دیدار اعضای شورای عالی مدیریت حوزه علمیه قم 15-6-1375)

اولین وظیفه روحانیت پاس داری ازاسلام و نظام اسلامی

مقام معظم رهبری : حوزه‌ی علمیه باید نظام اسلامی - همین نظام جمهوری اسلامی - را از خود بداند و برای تکمیل و رفع نقص آن، همه‌ی کوشش خود را مبذول کند. این نظام از آن حرکت و نهضت عظیمی پدید آمده است که در همین مدرسه‌ی فیضیّه و در همین مسجد اعظم پایه‌گذاری شد. نظام دینی است؛ نظامی است که بر اساس معارف و احکام دینی و ارزشهای دینی شکل گرفته است. حوزه در مقابل چنین نظامی نمیتواند بی تفاوت باشد. هیچ مصلحت و هیچ انگیزه‌ی شخصی یا صنفی یا سیاسی نمیتواند و حق ندارد از حمایت حوزه نسبت به نظام مانع شود.

1379/07/14

اولین مسئولیت شما عبارت از پاس داری از اسلام و نظام اسلامی است.

درجمع روحانیون مشهد 4-1-69

اگر خدشه ای بر این بنا (بنای شامخ جمهوری اسلامی) وارد بشود ... شاید هم قرنها لازم است تا به وضعیت قبل از قیام جمهوری اسلامی برسیم. اگر این بنا با همان شموخ و عظمت، رو به تکامل حرکت بکند، آنگاه آنجه دستاورد خواهد شد، شاید هزار برابر آن چیزی است که یک مجموعه روحانیت در قبل از نظام جمهوری اسلامی می توانست انجام بدهد؛ یعنی وضع، این قدر تعیین کننده است.

در جمع علمای اراک 25-8-1379

تلاش برای تقویت نظام جمهوری اسلامی

مقام معظم رهبری : عزیزان!.. ما به هر حال در انقلاب و در نظام جمهوری اسلامی نقاط قوّت و ضعفی داریم. باید این نقاط قوّت را تقویت و آن نقاط ضعف را بتدریج کم کنیم. میتوان فهرستی از نقاط قوّت را در مقابل خود گذاشت و در کنارش هم نقاط ضعف را چید. غالباً هم روی این مسائل، کار و فکر شده است؛ یعنی چیزهایی نیست که نشود اینها را شناخت. ساز و کار حرکتِ عالَم و حرکتِ جوامع، یک ساز و کار کاملاً پیچیده است؛ یعنی صِرف این‌که ما مشکلات را بدانیم، دلیل بر این نیست که این مشکلات رفع شود؛ نه، همه ما انسان هستیم؛ انسان هم در حالِ یک مجاهدت دائمی است و به آن احتیاج دارد. همیشه باید با شیطان نفس و با شیطان خارجىِ موجود که راه خلاف را ترویج میکند، مبارزه کرد؛ یعنی همیشه یک مبارزه و یک مجاهدت دائمی و آگاهانه و هوشیارانه لازم است. سعی کنیم کمتر اشتباه شود. زمینه‌های پیشرفت بسیار زیاد است.

1379/11/27

حفظ رابطه معنوی مسئولان با مردم

مقام معظم رهبری : نباید دولت و مسؤولان دیگر را تنها گذاشت. امروز برای دشمنان اساسی انقلاب و جمهوری اسلامی، انگیزه‌هایی وجود دارد که طبق آن انگیزه‌ها باید بین مسؤولان کشور و مردم، فاصله ایجاد کنند و آن محبتی را که همیشه بین مسؤولان و مردم بوده است، بتدریج به سردی بدل کنند. نباید گذاشت چنین چیزی اتفاق بیفتد. حمله کردن به مسؤولان، متهم کردن مسؤولان، قضاوت خلاف واقع نسبت به مسؤولان، دل چرکین کردن مردم نسبت به مسؤولان، امروز خیانت است و قطعاً خلاف وظیفه میباشد.

دولت و رئیس‌جمهور، بیش از دیگر مسؤولان، به این حمایت و کمک و وصل قلبی و عاطفی با مردم احتیاج دارند. مسؤولان قضایی کشور هم، همین‌طورند. مجلس شورای اسلامی هم - که مرکز قانونگذاری و منتخب مردم و محل امید آنان است - همین‌طور میباشد. نباید مردم از مجلس و قوّه‌ی قضاییه ناامید بشوند و انتقاد و اعتراض نباید به حدی برسد که چهره‌ی اینها در چشم مردم، چهره‌ی مخدوشی بشود. بنابراین، نکته‌ی دوم، در پشتیبانی عمومی و حفظ علقه و وصل و ربط بین مردم و مسؤولان - که تاکنون بحمداللَّه بوده و بعد از این هم باید باشد - خلاصه میشود. این، تکلیف و وظیفه است. خلاف آن، خلاف وظیفه میباشد.                                                                                                                                                                                                                (دیدار با اعضای مجلس خبرگان 1-12-69)

تفکیک میان کاستی ها واصل نظام

مقام معظم رهبری : البته مشکلات هست، ممکن است این مشکلات عده‌یی را سرد و مسأله‌دار کند. بالاخره در یک خانواده، چنانچه غذای ظهر کمی دیرتر به دست آید، یا یک ذره نپخته‌تر باشد، یک حلقه از این مجموعه‌ی سلسله‌ی خانواده که ضعیفتر است، عصبانی میشود. آن‌که ظرفیت‌دارتر و پخته‌تر و صبورتر است و بیشتر به دورترها نگاه میکند، میگوید بالاخره یک روز غذا نپخته از آب درآمده، حالا چه کار کنیم؛ حالا ده دقیقه هم دیرتر شد، این‌که چیزی نیست. ولی آن‌که کم‌صبرتر، کم‌ظرفیت‌تر، عجله‌دارتر و بچه‌تر است، پا به زمین میکوبد، جیغ میکشد و داد و فریاد میکند؛ قهراً این هست. عده‌یی در این قضایا مسأله‌دار میشوند و برایشان مشکل پیش می‌آید. عده‌ی دومی از این مسأله‌دار شدن آنان به نحو غلط - یعنی با اهداف مغرضانه - استفاده میکنند: ببین چه‌طور غذا را بد درست میکند؛ ببین چه‌طور غذا را دیر میدهد! اینها مقاصد سیاسی دارند. البته یک دسته هم هستند که ولو دردشان هم می‌آید، اما صبر میکنند تا ببینند چه خواهد شد.

 در این‌جا روحانیت کجا قرار میگیرد؟ روحانیت نباید جزو دسته‌ی اول باشد؛ جزو دسته‌ی دوم و سوم هم نباید باشد. روحانیت باید در موضع کسی باشد که به مردم تفهیم میکند این قضیه ربطی به کلیت نظام ندارد: بله، ممکن است، فلان مشکل هم وجود دارد؛ اما مسؤولان هستند و ان‌شاءاللَّه درست خواهند کرد.

 توصیه نمیکنم که دایماً در موضع توجیه قرار بگیرید... میخواهم بگویم که در ذهن مردم، این را از کلیت نظام جدا کنید. گفته بشود که « بله، نظام جمهوری اسلامی است، دشمن هم زیاد دارد، مشکل هم زیاد دارد، مسؤولان خوب و دلسوزی هم دارد، باید ان‌شاءاللَّه حل بشود»

1370/08/20


موراد سلبی مهارتها و فنون تحلیل سیاسی

عدم برخورد سطحی با مسائل

مقام معظم رهبری : امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در جای دیگر میفرماید: «فانّما البصیر من سمع فتفکّر و نظر فأبصر»؛ بصیر آن کسی است که بشنود، گوش خود را بر صداها نبندد؛ وقتی شنید، بیندیشد. هر شنیده‌ای را نمیشود به صرف شنیدن رد کرد یا قبول کرد؛ باید اندیشید. «البصیر من سمع فتفکّر و نظر فأبصر». نَظَرَ یعنی نگاه کند، چشم خود را نبندد. ایراد کار بسیاری از کسانی که در لغزشگاه‌های بیبصیرتی لغزیدند و سرنگون شدند، این است که نگاه نکردند و چشم خودشان را بر یک حقایق واضح بستند. انسان باید نگاه کند؛ وقتی که نگاه کرد، آنگاه خواهد دید. ما خیلی اوقات اصلاً حاضر نیستیم یک چیزهائی را نگاه کنیم. انسان میبیند منحرفینی را که اصلاً حاضر نیستند نگاه کنند. آن دشمن عنود را کار نداریم ، بعضیها هستند که انگیزه دارند و با عناد وارد میشوند؛ خوب، دشمن است دیگر؛ بحث بر سر او نیست؛ بحث بر سر من و شماست که توی عرصه هستیم. ما اگر بخواهیم بصیرت پیدا کنیم، باید چشم را باز کنیم؛ باید ببینیم. یک چیزهائی هست که قابل دیدن است. اگر ما از آنها سطحی عبور کنیم، آنها را نبینیم، طبعاً اشتباه میکنیم.

1389/08/04

پرهیز از واقعیت پنداری

مقام معظم رهبری : یک لغزشگاه، واقعیتْ‌پنداری است؛ چیزهائی را که واقعیت ندارد، انسان واقعیت تصور کند. دشمنانی که جبهه‌ای را در مقابل کشور ما، ملت ما، انقلاب ما تشکیل دادند، سعی میکنند واقعیت‌سازی کنند، واقعیت‌نمائی کنند، یک چیزهائی را به عنوان واقعیتهای مسلّم در نظر ما جلوه‌گر کنند؛ در حالی که واقعیتها آنها نیست. باید مواظب باشیم درگیر و دچار واقعیت‌سازیهای خلاف واقع نشویم. فرض بفرمائید اگر چنانچه ما توان خودمان را بیشتر از واقع بدانیم، یا کمتر از آنچه که واقعیت است، بدانیم، دچار خطا خواهیم شد؛ توان دشمن را هم اگر بیشتر از آنچه که هست، یا کمتر از آنچه که هست، ببینیم، دچار اشتباه محاسبه خواهیم شد. این از آنجاهائی است که طراحان دشمن وارد میدان میشوند. شما ملاحظه کنید؛ در تبلیغات گسترده‌ی رسانه‌اىِ دشمنان ما سعی میشود توان داخلی و ملی کشور تحقیر شود و کوچک شمرده شود؛ متقابلاً توان دشمن بیش از آنچه که هست، معرفی شود؛ این یکی از لغزشگاه‌هاست. اگر ما از آن مقداری که دشمن باید مورد ملاحظه قرار بگیرد، بیشتر او را محاسبه کردیم و بیشتر از او ترسیدیم، قطعاً دچار خطای در محاسبه خواهیم شد؛ راه را عوضی خواهیم رفت؛ این یکی از لغزشگاه‌هاست.

یکی از لغزشگاه‌ها در دیدن واقعیت، برمیگردد به درون خود ما. گاهی دلبستگیهای ما فلج کننده است. دلبستگیهای ما موجب میشود که ما یک چیزهائی را واقعیت بپنداریم که واقعیت ندارد؛ در واقع خطائی است که نفس راحت‌طلب ما یا دلبسته‌ی ما به مسائل مادی، بر ما تحمیل میکند؛ در حالی که واقعیت ندارد.

1391/05/03

پرهیز از لجاجت

مقام معظم رهبری : علمای اخلاق.. میگویند: حتی من و شما میتوانیم خلقیّات ارثی را نیز تغییر دهیم و عوض کنیم. مثلاً تنبلی ذاتی، حرص ذاتی، بخل ارثی، حسد ارثی و لجبازی ارثی را میتوان تغییر داد. بعضی اشخاص لجبازند و هر چه انسان حقیقت را در مقابلشان قرار میدهد، روی موضع لجوجانه خود اصرار میکنند. چنین رویّه‌ای، انسان را از حقیقت دور میکند. فرد لجوج، در ابتدای لجبازی، هنوز اندکی نور حقیقت را میفهمد و احساس میکند که کارش براساس لجبازی است. اما وقتی لجاجت وی تکرار شد، دیگر آن اندک نورِ حقیقت را هم نمیفهمد. در او، باطن و اعتقاد و عقیده‌ای دروغین به وجود می‌آید که اگر به خود برگردد و تعمق کند، میبیند این‌که در ذهن اوست، عقیده نیست، «عن ظهر القلب» و از باطنِ جان، نیست. اما لجاجت نمیگذارد که او سروش حقیقت و پیام معنویت و حق را به گوشِ جان بشنود. دیدید کسانی که در مقابل اسلام و انقلاب اسلامی و فرمایشات امام و حقّانیت واضح و مظلومانه ملت ایران ایستادند و لجاجت کردند، چگونه این لجاجت به گمراهیشان انجامید!... مسلّماً لجاجت، گمراهی میآورد و شما بدانید که خصلتهای زشتِ بزرگ و عمده، از جاهای کوچکی شروع میشود.

1373/11/14

گاهی لجاجت است. یک حرفی را زده است، میخواهد پای این حرف بایستد، به خاطر اینکه ننگش میکند از حرف خودش برگردد؛ که فرمود: «لعن اللَّه اللّجاج»؛ لعنت خدا بر لجاجت. افرادی هستند اطلاع هم دارند، واقعیت را هم میدانند؛ در عین حال کمک میکنند به جهتگیریهای مخالف، جهتگیریهای دشمن.

1389/08/04

پرهیز از مغالطه گری

در مسائل مختلف، از جمله مسائل داخلی باید مراقب بود تا مغالطه‌ها ما را به اشتباه در تحلیل گرفتار نکند.

1391/06/16

باید فکری بکنید تا این جریانهای سالم دانشجویی - چه انجمنها، چه بسیج، چه تشکلهای گوناگون دیگری که بحمداللَّه امروز تشکلهای دانشجویی خوبی در دانشگاه هست - در کنار حرکت فکری علمی، به سمت یافتن قدرت تحلیل سیاسی کشانده شوند. قدرت تحلیل که نبود، انسان فریب تحلیلِ فریبگرِ بیگانه را میخورد. در دنیای سیاست هیچ‌کسی صریحاً نمی‌آید بگوید که من میخواهم به تو ظلم کنم؛ نه به یک ملت، نه به یک شخص؛ این‌طور که نمیگویند. میآیند با «مغالطه‌های سیاسی» کاری میکنند که بتوانند بر او تسلط پیدا کنند. درست مثل مغالطه‌های فلسفی، ذهن طرف را با یک چشم‌بندی علمی - در واقع یک تردستی - منحرف میکنند. یک مغالطه‌ی سیاسی درست میکنند، میخ خودشان را میکوبند. ما باید کاری کنیم که این جوان ما بتواند مغالطه را بشناسد؛ کما اینکه در فلسفه و منطق، شناختمغالطه یکی از هنرهاست. ما بتوانیم جوان خودمان را آشنا کنیم به اینکه مغالطه چیست، تا بتواند مچ مغالطه‌کننده را بگیرد. بگوید این قضیه‌ای که درست کردی، اینجایش اختلال و اشکال دارد. قدرت تحلیل سیاسی این است؛ بایستی این را در جوان به وجود آورد.

1385/05/23

آزاداندیشی جایش توی تلویزیون نیست؛ آزاداندیشی جایش توی جلسات تخصصی است. مثلاً فرض کنید در زمینه‌ی فلان مسئله‌ی سیاسی، یک جلسه‌ی تخصصىِ دانشجوئی بگذارید؛ دو نفر، پنج نفر، ده نفر بیایند آنجا با همدیگر بحث کنند؛ این میشود آزاداندیشی. همین جور، بحث سر معارف اسلامی است؛ همین جور، بحث سر تفکرات مکاتب گوناگون جهانی است؛ همین جور، بحث سر یک مسئله‌ی علمی است. بنابراین جلسه باید جلسه‌ی تخصصی باشد؛ والّا توی جلسات عمومی و در صدا و سیما دو نفر بیایند بحث کنند، آن کسی که حق است، لزوماً غلبه نخواهد کرد؛ آن کسی غلبه خواهد کرد که بیشتر عیّارىِ کار دستش است و میتواند بازیگری کند؛ مثل قضیه‌ی عکس مار و اسم مار. گفت: کدام یکی مار است؟ مردم با اشاره به عکس مار گفتند: معلوم است، مار این است. بنابراین آزاداندیشی در جلسات تخصصىِ متناسب با هر بحثی باید باشد؛ در محیطهای عمومی جای آن بحثها و مناظره‌ها نیست.

1389/05/31

عدم پیشداوری و نگاه جانبدارانه

بصیرت پیدا کردن، کار سختی نیست. بصیرت پیدا کردن همین اندازه لازم دارد که انسان اسیر دامهای گوناگون، از دوستیها، دشمنیها، هوای نفس‌ها و پیشداوریهای گوناگون نشود. انسان همین قدر نگاه کند و تدبر کند، میتواند واقعیت را پیدا کند.

1389/08/04

تقوا در مسائل شخصی یک حرف است؛ تقوا در مسائل اجتماعی و مسائل سیاسی و عمومی خیلی مشکلتر است، خیلی مهمتر است، خیلی اثرگذارتر است. ما نسبت به دوستانمان، نسبت به دشمنانمان چه میگوئیم؟ اینجا تقوا اثر میگذارد. ممکن است ما با یکی مخالف باشیم، دشمن باشیم؛ درباره‌ی او چگونه قضاوت میکنید؟ اگر قضاوت شما درباره‌ی آن کسی که با او مخالفید و با او دشمنید، غیر از آن چیزی باشد که در واقع وجود دارد، این تعدی از جاده‌ی تقواست. آیه‌ی شریفه‌ای که اول عرض کردم، تکرار میکنم: «یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سدیدا». قول سدید، یعنی استوار و درست؛ اینجوری حرف بزنیم. من میخواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوانهای انقلابی و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسی، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جاده‌ی حق تعدی کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد.

1389/03/14

برای خود ما هم گاهی اتفاق میافتد که حادثه‌یی در دنیا پیش می‌آید، ولی نمیتوانیم به طور قاطع درباره‌ی آن حادثه اظهار نظر کنیم. فرضاً حکومتی در یک کشور بر سر کار می‌آید، یا در جایی از دنیا، نزاعی بین دو جناح درگیر میشود که گاهی دلایل کافی و شواهد روشنگر در دسترس قرار نمیگیرد؛ لذا انسان نمیتواند درباره‌ی آن قضیه قضاوت کند.

1369/01/02

پرهیز از آسان پنداری

ما دو نوع موانع داشتیم: یکی موانع درونی، یکی موانع بیرونی. موانع درونی یعنی چه چیزهائی؟ یعنی آن چیزهائی که در درون خود ما انسانها - چه تصمیم‌گیرانمان، چه آحاد مردممان، چه ناظرین بیرون از گود مبارزه و انقلاب - وجود دارد؛ اینها موانع درونی است. موانع درونی، ضعفهاست؛ ضعفهای فکری است، ضعفهای عقلانی است، راحت‌طلبی است،آسان‌گرائی است، آسان‌پنداری است؛ این گاهی اوقات خودش یکی از موانع تحقق آن چیز است. باید برآورد و تقویم نسبت به کار و مشکلات کار، مطابق با واقع یا لااقل نزدیک به واقع باشد. آسان‌پنداری هم مثل آسان‌گیری و سهل‌انگاری است؛ آن هم یکی از موانع راه است.

1387/02/14

راحت طلب نبودن

گریز از چالش هم یکی از ضعفهای درونی ماست. به گریز از چالش، بغلط میگویند عافیت‌طلبی. عافیت‌طلبی چیز خوبی است. عافیت یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است؛ «یا ولىّ العافیة نسئلک العافیة؛ عافیة الدّنیا و الأخرة». عافیت به معنای پنجه نیفکندن نیست؛ به معنای درست عمل کردن، بجا قدم گذاشتن، بجا ضربت زدن و بجا عقب کشیدن است. عافیت از بلا، مثل این است که بگوئیم عافیت از گناه. بنابراین عافیت‌طلبی چیز بدی نیست؛ لیکن بغلط به گریز از چالش میگویند عافیت‌طلبی؛ یعنی در واقع همان راحت‌طلبی، مواجهه‌ی با مشکلات را زشت و ناپسند دانستن، آماده نبودن برای مواجهه‌ی با مشکلات. اینها ضعفهای درونی ماست.

1387/02/14

تردید نکردن

تردید، صفت بسیار بد و عنصر خطرناکی است. این تردید را با استدلال القاء نمیکنند؛ استدلالی وجود ندارد... باید مراقب این بود. نه تنها شما، بلکه همه ما باید مراقب این خطر باشیم. هر کس در درجه اوّل باید مراقب دل خود و سپس مراقب دل مجموعه و مرتبطانِ به خود باشد. دلهای سرشار از ایمان و معرفت و روشن‌بینی، هرگز مغلوب و مرعوب نمیشوند. برای مرعوب شدن، مغلوب شدن، تسلیم‌شدن و وادادگی، اوّل باید در دلها تردید ایجاد کرد. این تردیدها همیشه از راه مغز وارد نمیشود؛ گاهی از راه جسم هم وارد میشود. خواسته‌ها و هوسهای جسمانی، میل به پول ، مالِ فتنه‌انگیز، جاه‌طلبی، مقام‌طلبی، راحت‌طلبی، عیش‌طلبی و تجمّل‌طلبی چیزهایی است که تردید را از طریق جسم و شهوات، وارد دل و مغز انسان میکند. مراقب اینها باشید.... راحت‌طلبی، رفاه‌طلبی و عیش‌طلبی، چیزهایی است که بتدریج در انسان اثر بد میگذارد و خود انسان هم اوّل نمیفهمد. یک وقت میخواهد حرکت کند، میبیند نمیتواند؛ میخواهد پرواز کند، میبیند نمیتواند. مراقب باشید مجموعه را حفظ کنید؛ ذهنها و دلها و فکرها و ایمانها را مورد پاسدارىِ دقیق قرار دهید؛ این سفارش همیشگی من است.

1381/06/24

پرهیز از عصبانیت

در جمع مؤمنین، در بین افرادی که مأمور به رفتار مسلمانی با آنها هستیم، خشم و حالت عصبانیت نباید باشد. خشم به انسان ضرر میزند. تصمیم‌گیری با خشم مضر است، حرف زدن با خشم مضر است، کار کردن با خشم مضر است، غالباً دچار غلط و اشتباه است؛ این چیزی است که ماها متأسفانه خیلی ابتلاء پیدا میکنیم. جلوگیری از این خشم، خشمی که موجب انحراف میشود، موجب خطای در فکر و عمل میشود، یکی از موارد تقواست؛ «و کظم الغیظ».

1389/05/27


موراد ایجابی مهارتها و فنون تحلیل سیاسی 2

مفهوم سازی و توجه به دلالت الفاظ بر معانی

مقام معظم رهبری : یکی از چیزهائی که در هر حرکت عمومی و در هر نهضت لازم است، این است که بر اساس تفکرات و مبانی پایه‌ای این نهضت و این جریان، هم بایستی «واژه‌سازی» بشود، هم بایستی «نهادسازی» بشود. وقتی یک فکر جدید - مثل فکر حکومت اسلامی و نظام اسلامی و بیداری اسلامی - مطرح میشود، مفاهیم جدیدی را در جامعه القاء میکند؛ لذا این حرکت و این نهضت باید واژه‌های متناسب خودش را دارا باشد؛ اگر از واژه‌های بیگانه وام گرفت، فضا آشفته خواهد شد، مطلب ناگفته خواهد ماند.

 ما مردم‌سالاری را قبول داریم، آزادی را هم قبول داریم، اما لیبرال‌دموکراسی را قبول نداریم. با اینکه معنای لغوی «لیبرال‌دموکراسی»، همین آزادی و همین مردم‌سالاری است، اما واژه‌ی لیبرال‌دموکراسی در اصطلاح مردم عالم، در معرفت و شناخت مردم عالم، با یک مفاهیمی همراه است که ما از آن مفاهیم بیزاریم؛ نمیخواهیم آن اسم را بر روی مفهوم پاکیزه و سالم و صالح و خالصِ خودمان بگذاریم؛ لذا ما برای نظام مطلوب خودمان، اسم جدید میگذاریم؛ میگوئیم مردم‌سالاری اسلامی، یا جمهوری اسلامی؛ یعنی نام جدید انتخاب میکنیم. یا برای تقسیم درست ثروت و استفاده‌ی همگان از ثروتهای عمومی، که یکی از اهداف والا و اساسی اسلام است، از واژه‌ی «سوسیالیسم» استفاده نمیکنیم. با اینکه سوسیالیسم هم از لحاظ معنای لغوی ناظر به همین معناست، لیکن با یک مفاهیم دیگری همراه است که ما از آن مفاهیم بیزاریم؛ با یک واقعیتهائی در تاریخ و در جامعه همراه شده که ما آنها را قبول نداریم. لذا ما به جای استعمالات و اصطلاحاتی که بین چپ‌روها و مارکسیستها و اینها معروف بود، اصطلاح «استکبار» را، اصطلاح «استضعاف» را، اصطلاح «مردمی بودن» را مطرح کردیم و آوردیم. ما آوردیم، یعنی انقلاب آورد، نه اینکه اشخاص خاصی در این زمینه تأثیر حتمی و قاطعی داشته باشند.

1390/07/22

تامل در افکار بازیگران سیاسی

مقام معظم رهبری : باید دشمنیها را شناخت. مشکل ما این است. اینکه بنده مسئله‌ی بصیرت را برای خواص تکرار میکنم، به خاطر این است. گاهی اوقات غفلت میشود از دشمنیهائی که با اساس دارد میشود؛ اینها را حمل میکنند به مسائل جزئی. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همین معنا را داشتیم. در صدر مشروطه هم علمای بزرگی بودند - که من اسم نمیآورم؛ همه میشناسید، معروفند - که اینها ندیدند توطئه‌ای را که آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانی که تحت تأثیر غرب بودند، مغلوب تفکرات غرب بودند، طراحی میکردند؛ توجه نکردند که حرفهائی که اینها دارند در مجلس شورای ملىِ آن زمان میزنند، یا در مطبوعاتشان مینویسند، مبارزه‌ی با اسلام است؛ این را توجه نکردند، مماشات کردند. نتیجه این شد که کسی که میدانست و میفهمید - مثل مرحوم شیخ فضل‌اللَّه نوری - جلوی چشم آنها به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند؛ بعد خود آنهائی هم که به این حساسیت اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضل‌اللَّه مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلی آنها را خوردند؛ بعضی جانشان را از دست دادند، بعضی آبرویشان را از دست دادند. این اشتباهی است که آنجا انجام گرفت؛ این اشتباه را ما نباید انجام بدهیم.

1388/12/06

اصلی و فرعی کردن مسائل

مقام معظم رهبری : در بسیاری از اوقات یک مسئله‌ی اصلی در کشور وجود دارد که همه باید همت کنند و به سراغ این مسئله‌ی اصلی بروند؛ باید مسئله‌ی کانونی کشور این باشد؛ اما ناگهان میبینیم از یک گوشه‌ای یک صدائی بلند میشود، یک مسئله‌ی حاشیه‌ای درست میکنند، ذهنها متوجه آن میشود

1390/01/01

مسائل اصلی را باید شناخت و مسائل فرعی را اصلی نکرد؛ نه اینکه مطرح نکرد؛ نه، مسائل فرعی هم باید طرح شود؛ همه‌ی جزئیات باید طرح شود؛ اما اصلی نشود و ملاک مخالفت و موافقت قرار نگیرد. ملاک موافقت و مخالفت، صراط مستقیم حق است، اسلام است، تشرع است، تدین است، پایبندی به مبانی انقلاب است، پایبندی به آرزوهای امام و اهدافی است که امام ترسیم کردند؛ مقابله‌ی با مستکبرین است، بدبین بودن به مستکبرین است. یعنی بدانیم که دشمن ما کیست. اینجور نباشد که ما با رفیق و برادر خودمان که مثلاً اینجا نشسته، بنا کنیم مخالفت، اما دلمان با آن مستکبر، با آن بیحیای مخالف همراه باشد، از او کمک بخواهیم، به او اعتماد کنیم؛ اینجوری نباشد.

1389/06/25

شنیدن همه ی سخنان و انتقادها و انتخاب بهترین

مقام معظم رهبری : حرف هر کسی را، ولو آن کسی که حرف میزند، جزو جریان شما و گروه شما و جبهه‌ی شما و هرچه که میخواهید اسمش را بگذارید، نیست، گوش کنید؛ اگر دیدید حرف درستی است، آن وقت «فیتّبعون احسنه». حکمت قرآنی را ملاحظه کنید: «یستمعون القول فیتّبعون احسنه». باید استماع کرد؛ بعد هرچه بهتر است، انسان قبول کند؛ ولو آن بهتر از زبان کسی در بیاید که انسان او را دوست ندارد، قبول ندارد. این خیلی حالت خوبی است. اگر این پیش بیاید، خیلی خوب است؛ برخلاف اینکه انسان تا دید این کسی که پا شده، جزو جناح مخالف است، جزو گروه منفی است از نظر من، از همان اول بنا بگذارد که او را رد کند. این به نظرم خیلی مسئله‌ی مهمی است. علمی و استدلالی و فکرشده عمل بشود، سالم و اخلاقی گفتگو و مشورت بشود، از سر لجاج نباشد، تحمل نظر مخالف وجود داشته باشد.

1388/04/03

مرز انتقاد و تخریب چیست؟ تخریب بکنند و اسمش را بگذارند انتقاد؛ یا از ما انتقاد بشود و ما تلقىِ تخریب از آن داشته باشیم. خب، باید مشخص بشود تخریب کدام است و انتقاد کدام است. معنای انتقاد آن ارزشیابىِ منصفانه‌ای است که یک آدم کارشناس میکند؛ نقادی همین است دیگر. وقتی شما طلا را میبرید پیش یک زرگر که نقادی کند، او میگوید که آقا! این عیارش بیست است؛ یعنی عیار بیست را قبول میکند؛ حالا از بیست و چهار عیار - که طلای خالص است - چهار عیار کم است. این شد نقادی. البته زرگر هم هست و وسیله‌ی نقادی را هم دارد. اما اگر چنانچه طلا را بردید مثلاً پیش یک آهنگر و او یک نگاهی کرد و آن را انداخت و گفت: آقا! اینکه چیزی نیست! این اسمش نقادی نیست. اولاً اصل طلا بودن این، انکار شده. خب، بالاخره مرد حسابی! حالا عیار بیست و چهار ندارد، عیار بیست که دارد؛ این را قبول کن! ثانیاً: شما که اهل این کار و آشنای این کار نیستی!

1387/06/02

شناخت نقشه دشمن

مقام معظم رهبری : من از خودیها مصرّاً میخواهم قدری ذهن خودشان را باز کنند و فکر خودشان را به کار بیندازند؛ بفهمند امروز دشمن کیست، چه میخواهد و چه میکند - و نقشه دشمن چیست - عقل، این است. شما در جبهه جنگ باید بدانید که آیا این جهتی که تیراندازی میکنید، بمباران میکنید، همان جایی نیست که دشمن میخواهد بمباران شود؟ چرا شما کار دشمن را به عهده میگیرید!؟ چرا جاده دشمن را هموار میکنید برای این‌که بتواند نیروهای خودی را دور بزند!؟ مسأله این است. تأکیدی که ما همیشه میکنیم بر این‌که افراد، قدرت تحلیل سیاسی داشته باشند، برای این است که این‌گونه اشتباهات را نکنند. البته دشمنان نقابدار، دشمنان دورو و منافق، دشمنانی که حتّی جرأت ظاهر شدن هم ندارند، پشت عناصر صادق و سالم و احیاناً ساده، خود را پنهان میکنند! آنها را باید شناخت و هشدارشان داد. امروز کشور و ملت، احتیاج دارد به این‌که مردم، تیزبین و هوشیار باشند، بیدار و دشمن‌شناس باشند و بفهمند دشمن چه میکند.

1377/07/15

ما هرگز منکر نیستیم که در نارسائیهای گوناگون و مشکلات فراوانی که بر سر راه جامعه و افراد پیش می‌آید، تقصیرهای شخصی و تقصیرهای اجتماعی، از درون وجود دارد؛ در این هیچ تردیدی نیست؛ کسی این را منکر نیست. «ما أصابک من حسنة فمن الله و ما أصابک من سیئة فمن نفسک»؛ اینکه معلوم است؛ دشمن هم اگر ضربه‌‌ای به ما زد و این ضربه کاری شد، این هم «من نفسک» است؛ در این شکی نیست. در جنگ احد هم که دشمن حمله کرد و ضربه زد، در حقیقت مسلمانها از خودشان ضربه خوردند؛ در این که بحثی نیست؛ منتها نکته این است که اگر انسان بخواهد ضربه نخورد، باید نقش دشمن را ببیند. یکی از لوازم توجه و ملاحظه برای ضربه نخوردن، دیدن دشمنی است که میخواهد به ما ضربه بزند؛ از این ما را نباید غافل کنند. خط اغفالِ بخصوص خواص و نخبگان از تأثیر دشمن، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است.

1388/07/02