سفارش تبلیغ
صبا ویژن

منبر سیاسی

انقلاب اسلامی 1

تعریف انقلاب سیاسی

انقلاب یک حرکت مردمی در جهت تغییر سریع و بنیانی در ارزشها و باورهای مسلط، نهادهای سیاسی، ساختارهای اجتماعی، رهبری، روشها و فعالیتهای حکومتی یک جامعه توأم با خشونت داخلی می باشد.

ویژگی های یک انقلاب سیاسی کامل

1- مردمی است

2- با خشونت همراه است.

 3- ارزشهای مسلط را تغییر می دهد.

4- سریع و ناگهانی است.

5- سیستم سیاسی حاکم را دگرگون می کند.


کودتا

کودتای نظامی موفقیت‌آمیز، موجب اخراج ناگهانی هیئت حاکمه به وسیله گروهی توطئه‌گر علیه حکومت است که شیوه معمولاً پنهان‌کارانه است. پس از وقوع کودتا بر خلاف انقلاب، بازگشت به وضع عادی به صورتی سریع انجام می‌شود. در کودتا موضوع مقبولیت مورد توجه نیست چون در آن مشارکت عمومی وجود ندارد. کودتا گاه با تحریک خارجی و گاه با تحریک داخلی صورت می‌گیرد. در حالی که تحریک خارجی انقلاب دشوار است. کودتای 28 مرداد 1332 در ایران نمونه‌ای از کودتاهایی است که تحریک خارجی در آن چشمگیر بوده است.

شورش

به هر حرکت خشونت‌باری که توسط جمعی با اهدافی محدود علیه حاکمیت سیاسی انجام شود، شورش می‌گویند. شورش ممکن است از جانب نظامیان یا گروهی از مردم یا مشارکت بسیاری از مردم صورت گیرد.

نهضت

نهضت‌ها، شورش‌های ملی هستند که نیازمند بسیج اجتماعی و نوعی ایدئولوژی و گاه کاربرد خشونت هستند. شورش‌های ملی اساساً بخشی از تاریخ مبارزه با پدیده استعمار بوده‌اند. شورش‌های ملی گرچه انقلاب نیستند ولی معمولاً عنصر بومی‌گرایی در ایدئولوژی آن دخیل است. نهضت تنباکو، نهضت مشروطه و نهضت ملی شدن صنعت نفت نمونه‌هایی از نهضت‌های تاریخ معاصر ایران است.

جنبش

جنبش‌های استقلال طلبانه معمولاً مبارزاتی است که مردم یک سرزمین علیه استعمار برای استقلال کشور خود انجام می‌دهند. مانند مبارزات مردم الجزایر، هندوستان، عراق و...

قیام

قیام شورشی اجتماعی و اعتراض خشونت‌آمیز اقشاری از جامعه نسبت به وضعیت موجود است. این اعتراض‌ها معمولاً شخصی است و جنبه ملی ندارد و طرحی برای آینده ندارد. شورشی‌ها تنها می‌خواهند کاستی‌ها، مشکلات و عوامل آن را از میان بردارند، لذا در غالب موارد در شکل تقاضا برای رعایت قانون اساسی و اعاده امتیازات گروه‌های اجتماعی خاص ظاهر می‌گردد. قیام آذربایجان، قیام 30 تیر 1331 و قیام 15 خرداد 1342 نمونه‌هایی از قیام‌های تاریخ معاصر ایران است.

اصلاح یا  رفرم

رفرم یا اصلاح به کوشش‌های محتاطانه‌ای گفته می‌شود که جهت تغییر در ساخت سیاسی و اجتماعی کشور با اجتناب از خشونت انجام می‌شود. اصلاحات بر خلاف انقلاب، گام به گام و روبنایی است و معمولاً از داخل بلوک قدرت و توسط هیئت حاکم انجام می‌گیرد و نیازمند مشارکت و پشتیبانی مردمی است. تلقی از اصلاحات با توجه به کاستی‌های وضعیت موجود متفاوت است. برخی اصلاحات را تجدید نظر در رفتار ناپسند یا ضعیف گذشته می‌دانند و عده‌ای دیگر اصلاحات را بازگشت به وضع مطلوب گذشته‌ای که به مرور زمان اهمیت خود را از دست داده است، اطلاق می‌کنند و گروهی اصلاحات را بازسازی ابعاد مختلف جامعه بر اساس مواد خام مطلوب گذشته می‌دانند. از نظر بعضی اصلاحات فقط سرعت بخشیدن به حرکت کند رشد و توسعه اجتماعی در سیر تکاملی جامعه است.

انقلاب رنگی یا  انقلاب مخملی

انقلاب مخملی(velvet revolution)، انقلاب رنگی(Color revolution) انقلاب گلی (Flower revolutions) و براندازی نرم (soft subversion) واژه هایی جدید در ادبیات سیاسی می باشند که منظور از آن انجام اقداماتی در چارچوب قانون، بدون خشونت، با دخالت بیگانگان جهت دگرگونی نظام سیاسی حاکم و یا نخبگان اجرایی در یک کشور است. در انقلاب‌‌های مخملی یا براندازی نرم خشونت وجود ندارد، یا کمتر به کار گرفته می‌شود و بیشتر روی حرکت‌های مسالمت‌آمیز، مدیریت رسانه ای و متغیرهای اجتماعی همانند آموزش، ایجاد شناخت و آگاهی نسبت به مسایل مختلف، بسیج افکار عمومی، برای تغییرات سیاسی تکیه می‌گردد. در این نوع جدید براندازی، تلاش می شود در بستری از چارچوب های قانونی و ارتباطات اجتماعی، ابتدا میزان مشروعیت و مقبولیت مهاجم در جامعه هدف افزایش یابد و سپس از طریق کانال های به اصطلاح دمکراتیک و با پشتوانه قدرت اجتماعی، دگرگونی نظام سیاسی و یا نخبگان اجرایی محقق شود.

فرایند تحقق هدف های اسلامی

مقام معظم رهبری:[در فرآیند تحقّق هدفهای اسلامی] یک زنجیره‌ی منطقی وجود دارد؛حلقه‌ی اول، انقلاب اسلامی است، بعد تشکیل نظام اسلامی است، بعد تشکیل دولت اسلامی است، بعد تشکیل جامعه‌ی اسلامی است، بعد تشکیل امت اسلامی است؛ این یک زنجیره‌ی مستمری است که به هم مرتبط است. 1390/07/24

مقام معظم رهبری:منظور از انقلاب اسلامی - که حلقه‌ی اول است - حرکت انقلابی است؛ والّا به یک معنا انقلاب شامل همه‌ی این مراحل میشود. اینجا منظور ما از انقلاب اسلامی، یعنی همان حرکت انقلابی و جنبش انقلابی که نظام مرتجع را، نظام قدیمی را، نظام وابسته و فاسد را سرنگون میکند و زمینه را برای ایجاد نظام جدید آماده میکند. 1390/07/24

مقام معظم رهبری :حلقه‌ی بعد، نظام اسلامی است. منظور من در اینجا از نظام اسلامی، یعنی آن هویت کلی که تعریف مشخصی دارد، که کشور، ملت و صاحبان انقلاب - که مردم هستند - آن را انتخاب میکنند. در مورد ما، مردم ما انتخاب کردند: جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی یعنی نظامی که در آن، مردم‌سالاری از اسلام گرفته شده است و با ارزشهای اسلامی همراه است. ما از این حلقه هم عبور کردیم.1390/07/24

مقام معظم رهبری :منظور از دولت اسلامی این است که بر اساس آنچه که در دوره‌ی تعیین نظام اسلامی به وجود آمد، یک قانون اساسی درست شد؛ نهادها و بنیانهای اداره‌ی کشور و مدیریت کشور معین شد. این مجموعه‌ی نهادهای مدیریتی، دولت اسلامی است. در اینجا منظور از دولت، فقط قوه‌ی مجریه نیست؛ یعنی مجموع دستگاه‌های مدیریتی کشور که اداره‌ی یک کشور را برعهده دارند؛ نظامات گوناگون اداره کننده‌ی کشور. 1390/07/24

مقام معظم رهبری : بعد از آنکه دولت اسلامی تشکیل شد، مسئولیت و تعهد این دولت اسلامی این است که جامعه‌ی اسلامی را تحقق ببخشد. جامعه‌ی اسلامی یعنی چه؟ یعنی جامعه‌ای که در آن، آرمانهای اسلامی، اهداف اسلامی، آرزوهای بزرگی که اسلام برای بشر ترسیم کرده است، تحقق پیدا کند. جامعه‌ی عادل، برخوردار از عدالت، جامعه‌ی آزاد، جامعه‌ای که مردم در آن، در اداره‌ی کشور، در آینده‌ی خود، در پیشرفت خود دارای نقشند، دارای تأثیرند، جامعه‌ای دارای عزت ملی و استغنای ملی، جامعه‌ای برخوردار از رفاه و مبرای از فقر و گرسنگی، جامعه‌ای دارای پیشرفتهای همه‌جانبه - پیشرفت علمی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت سیاسی - و بالاخره جامعه‌ای بدون سکون، بدون رکود، بدون توقف و در حال پیشروی دائم؛ این آن جامعه‌ای است که ما دنبالش هستیم. البته این جامعه تحقق پیدا نکرده، ولی ما دنبال این هستیم که این جامعه تحقق پیدا کند. 1390/07/24

جامعه اسلامی وقتی تشکیل شد، مهمترین مسئولیت این جامعه این است که انسانها بتوانند در سایه‌سار چنین اجتماعی، چنین حکومتی، چنین فضائی، به کمال معنوی و کمال الهی برسند.. جامعه‌ای که به عبودیت خدا میرسد، یعنی به معرفت کامل خدا میرسد، تخلق به اخلاق‌الله پیدا میکند؛ این، آن نهایت کمال انسانی است. بنابراین هدف نهائی، آن است؛ و هدف قبل از آن، ایجاد جامعه‌ی اسلامی است، که هدف بسیار بزرگ و بسیار والائی است. خب، وقتی یک چنین جامعه‌ای به وجود آمد، زمینه برای ایجاد امت اسلامی، یعنی گسترش این جامعه هم به وجود خواهد آمد. 1390/07/24

چرایی و چگونگی وقوع انقلاب اسلامی

1- نارضایتی عمیق از شرایط حاکم با شاخص هایی مانند خستگی و تنفر مردم از وعده تکراری و دروغین رسیدن به دروازه های تمدن بزرگ شاه و شعارهای طرد کننده رژیم - مانند مرگ بر شاه و نظام شاهنشاهی نابود گردد - آشکار بود. بر خلاف همه یا بیش تر انقلاب های معاصر - که تنها گروه های خاصی در آن ها شرکت داشتند - در ایران اکثر قریب به انفاق جمعیت کشور از رژیم پهلوی ابراز تنفر می کردند.

2- گسترش و پذیرش اندیشه و ایدئولوژی جدید جایگزین در انقلاب اسلامی با شاخص شعارهای انقلابیان در بیان آرمان های جدید و بی توجهی همگانی به شعارهای گروه های غیر اسلامی، به رغم تبلیغات گسترده آن ها، قابل مشاهده بود. به طور کلی، در پی شکست مارکسیسم و ناسیونالیسم، با تلاش گروه های اسلامی، اندیشه احیای دین و بازگشت به خویشتن روز به روز نیرومندتر شد و کسانی که در انقلاب شرکت جستند به این که ایدئولوژی اسلامی باید جایگزین ایدئولوژی قدیم حاکم گردد، معتقد گردیدند.

3- در وقوع انقلاب اسلامی، وجود نوعی رهبری ویژه همراه با ساختارهای خاص نقش آفرین مانند نهاد روحانیت، شبکه مساجد و انجمن های اسلامی نیز آشکار بود. رهبری هوشمند، قاطع و بلامنازع امام خمینی (رحمه الله علیه)، اعتماد خاص مردم به وی پیوند دینی و تاریخی روحانیت و مردم وضعی استثنایی پدید آورد و به موفقیت سریع در بر انگیختن نارضایتی از وضع موجود، گسترش آرمان های انقلاب اسلامی، ایجاد و گسترش روحیه انقلابی و بسیج عمومی انجامید.

4- روحیه انقلابی در انقلاب اسلامی با شاخص هایی چون عدم تسلیم انقلابیان در برابر اقدامات رفرمیستی رژیم شاه؛ (مانند تغییر نخست وزیران، آزادی زندانیان سیاسی و آزادی های کنترل شده مطبوعات) و بی توجهی آنان به اقدامات سرکوب گرانه، (مانند حکومت نظامی)، مشخص می شود.

ریشه های انقلاب – وابستگی رژیم

مقام معظم رهبری: رژیم منحوس پهلوی وابسته به امریکا و قبل از آن، وابسته به انگلیس بود! آن‌ها میگفتند چه کسی بیاید بالا و نخست‌وزیر، یا مسئول، یا وزیر یا مدیر شرکت نفت شود و یا فلان شغل را داشته باشد. آمریکاییها که میگفتند، آن‌کس را مقام و مسئولیت بالا میدادند. هرکس را هم که دشمنان خارجىِ این ملت میخواستند از صحنه کنار برود، این‌ها رژیم پهلوی همه‌ی قدرتشان را به کار میانداختند که او را کنار بزنند. در این مملکت، اگر کاری به نفع آمریکاییها بود، به وسیله‌ی آن دستگاه انجام میگرفت. اگر کاری به ضرر آن‌ها و به نفع مردم بود، انجام نمیگرفت؛ بلکه با آن کار، مقابله هم میشد. استقلال نداشتنِ یک کشور، این‌گونه است.1372/02/15

مقام معظم رهبری : حکومت پهلوی را چه کسی سرکار آورد؟ رضاخان را چه کسی در این کشور حاکم کرد؟ این که دیگر جزو نقاط مبهم تاریخ نیست. امروز همه میدانند که رضاخان را انگلیسیها در این کشور سرکار آوردند؛ همچنان که وقتی احساس کردند رضاخان دیگر به دردشان نمیخورد، او را برکنار کردند و محمدرضا را سرکار آوردند.این جزو بخشهای واضح تاریخ معاصر ماست. کسانی که آن‌ها را سر کار آوردند، همانها سعی میکردند با انواع سیاست‌های گوناگون، آن‌ها را وابسته‌ی به خودشان نگه دارند. 1384/01/30

مقام معظم رهبری : منافع ملت، اوّلِ کار تحت‌الشّعاع منافع انگلیس، بعد هم در این سی، چهل سال اخیر، تحت‌الشّعاع منافع امریکا. اگر منافع امریکا در چیزی بود، در کاری بود، در معامله‌ای بود، محال بود که مسئولان این کشور برخلاف آن رفتار کنند؛ برطبق نظر آن‌ها رفتار میکردند.1377/08/12

مستشاران امریکایی و دهها هزار امریکایی دیگر در مهم‌ترین مراکز نظامی، اطّلاعاتی، اقتصادی و سیاسی این کشور شغلهای حسّاس و درآمدهای گزاف داشتند و آن‌ها در حقیقت کارها را انجام میدادند و به آن‌ها خط میدادند.دستگاه اطّلاعاتی این کشور را آمریکاییها و اسرائیلیها به وجود آوردند. در سیاستها، تابع نظرات انگلیسیها و در این اواخر، تابع نظرات آمریکاییها بودند...در همه‌ی این مسائل مهم و حسّاس، آن چیزی کاری را انجام میدادند که از آن‌ها خواسته شده بود! البته منافع خودشان را هم در نظر داشتند. برای خارجیها فداکاری نمیکردند، بلکه برای حفظ حکومت خودشان، صددرصد به بیگانگان میدان میدادند و به آن‌ها تکیه میکردند و دست آن‌ها را در تطاول به این کشور و این ملت باز میگذاشتند.1377/11/13

مقام معظم رهبری : یک عامل امریکا در رأس یک رژیم وابسته، وظیفه‌ای نداشت جز اینکه وقتی بگویند فلان نخست‌وزیر را بگذار و فلان نخست‌وزیر را بردار، اطاعت کند. آن‌ها هر کاری میخواستند، میکردند. اگر هم یکوقت خودِ او میخواست نخست‌وزیری را برکنار کند و آمریکاییها راضی نبودند، به امریکا میرفت و این و آن را میدید، تا اجازه دهند فلان نخست‌وزیر را بردارد یا بگذارد! وضعیت این‌گونه بود. سفرای امریکا و انگلیس در تهران، تعیین‌کننده‌ی خطوط اساسی این مملکت بودند. 1373/11/14

ریشه های انقلاب – فساد و دین ستیزی

مقام معظم رهبری : کسانی که تاریخچه‌ی ورود بی حجابی و عریانی زنان در جامعه‌ی ما را که به‌وسیله‌ی خاندان شوم پهلوی انجام گرفت، خوانده‌اند و یا کسانی که سنشان اقتضا میکند و آن روزها را دیده‌اند، میدانند که چگونه بیحجابی و بیحد و مرزی و اختلاط زن و مرد را به داخل کشور وارد کردند و آن را به ملت تحمیل نمودند. ملت ما به آسانی این پدیده را نپذیرفت؛ ولی متأسفانه به دلیل گذشت دو سه نسل در زیر سایه‌ی سنگین و شوم خاندان پهلوی تا پیروزی انقلاب اسلامی، عده‌یی با این فرهنگ به دنیا آمدند و قبح آن را نفهمیدند.1368/09/15

مقام معظم رهبری : چیزی را که برای این ملت لازم بود، نیاوردند. علم که نیامد، تجربه که نیامد، جِدّ و جهد و کوشش که نیامد، خطرپذیری که نیامد- هر ملتی بالاخره خصوصیات خوبی دارد- این‌ها را که نیاوردند. آنچه را هم که آوردند، بیدریغ قبول کردند. فکر و اندیشه را آوردند، اما بدون تحلیل قبول کردند؛ گفتند چون غربی است، باید قبول کرد. فرم لباس و غذا و حرف زدن و راه رفتن، چون غربی است، بایستی پذیرفت؛ جای بروبرگرد ندارد! برای یک کشور، این حالت بزرگترین سمّ مهلک است؛ این درست نیست.1380/02/12

مقام معظم رهبری : این دوری ما از قرآن را رژیم کافر ملحد معاند پهلوی به وجود آورد...قبل از دوران رژیم گذشته..بیسوادها اکثریت قاطع بودند؛ اما غالب آن‌ها قرآن را بلد بودند. شما جوانان ندیده‌اید؛ ولی من و کسانی که در سنین من هستند، به تکرار و تکرار، کسانی را دیده‌ایم که سواد روخوانی نداشتند و حروف فارسی را نمیشناختند؛ لیکن میتوانستند قرآن را از رو بخوانند.

مکتبهای قرآن، بچه‌های چهارساله و پنج‌ساله را قرآن درس میداد.. این مکتب‌خانه‌هایی که رژیم منحوس پهلوی، شجاعت و شهامت بخرج داد! و رعد و برق کرد و آن‌ها را برچید، خانه‌هایی برای تعلیم قرآن بودند.1369/01/19

مقام معظم رهبری : اگر میبینید همه‌ی آدم‌های حسابىِ ایران با رضا خان مخالفند، به خاطر آن است که آدم لاتِ بیسروپایی بود که اصلًا اسم دین را نشنیده و مزه‌ی آن را هم نچشیده بود. او در یک خانواده‌ی بیسوادِ لاابالی و دور از معارف دینی تربیت شده بود و وقتی هم که بزرگ شد، در میان قهوه‌خانه‌ها و میخانه‌ها و الواط پرسه میزد. اصلًا رضا خان کسی نبود که با دین سروکاری داشته باشد. مزاجش آماده‌ی معارضه با دین- آن هم به قصد براندازی- بود...در حقیقت رضا خان عاملی بود که انگلیسیها او را وارد صحنه کردند تا نظام دینی را در ایران به هم بریزد. به همین خاطر در سال 1314 شمسی گذاشتن عمامه و حضور روحانیّت در جامعه را ممنوع کرد و نظام حوزه‌ی علمیّه را به هم زد و روحانیت را مجبور به خانه‌نشینی کرد. زمانی که او رفت و پسرش- محمد رضا- بر سرِ کار آمد و بر امور مسلّط شد، همین نیّت را داشت و همین هدف و راه را- البته به شکلهای مدرنتر و پیشرفته‌تر- دنبال کردو تا روزی که انقلاب پیروز شد، در این زمینه جلو رفت‌.1374/06/14

مقام معظم رهبری : نقل میکردند که در اوایل روی کار آمدنِ رژیم منحوس و فاسد و وابسته‌ی پهلوی، آن کودتاگرِ بیسوادِ فاقدِ هرگونه معرفت و معنویّت، یکی از آخوندهای وابسته به دربار را صدا کرد و از او پرسید این قضیه‌ی امام زمان چیست که چنین مشکلاتی برای ما درست کرده است؟! آن آخوند هم برطبق دل و میل او، جوابی میگوید و آن قلدر هم مأموریت میدهد که بروید مسئله را حل و تمام کنید و این اعتقاد را از دل مردم بیرون بیاورید!..در کشور ما، یک کودتاچی غاصب، از طرف دستگاه‌های قدرت استعماری مأموریت داشت که بیاید ایران را قبضه کند و کشور را دودستی تحویل دشمن دهد و برای آنکه بتواند بر این مردم مسلّط شود، یکی از مقدّمات لازمش این بود که عقیده به مهدی موعود را از ذهن مردم پاک کند.عقیده به امام زمان، نمیگذارد مردم تسلیم شوند؛ به شرطی که این عقیده را درست بفهمند.1374/10/17

ریشه های انقلاب – انحراف و ضایع کردن جوانان

مقام معظم رهبری : راهی که قدرتمندان برای اینکه احساس و انگیزه را در یک ملت از بین ببرند، اندیشیده‌اند، بیحس کردن، بیخیال کردن و تخدیر کردن ملتهاست. این کار را رژیم فاسد و مفسد پهلوی، با استفاده از همه‌ی ابزارهای ممکنی که در اختیارش گذاشته میشد، انجام میداد:بیحس کردن، بیخیال کردن، غافل کردن، غرق در توهّمات کردن و البته گاهی ظواهر و تشریفاتی هم با زرق‌وبرق، جلوِ چشمها نشان دادن.1378/11/19

مقام معظم رهبری : در کشورهای اسلامی، برای ضایع کردن نسل جوان، برنامه‌ی همه‌جانبه‌یی شروع شد. میدانید که دوران استعمار یعنی دست‌اندازی کشورهای غربی به کشورهای آسیایی و آفریقایی نزدیک به دویست سال قبل شروع شد. آن‌ها میدانستند که این وضع ادامه پیدا نمیکند، و اگر جوانان رشد کنند، بافرهنگ بشوند، بااراده باشند، نمیگذارند آب خوش از گلوی بیگانگان و چپاولگران پایین برود؛ لذا برای فاسد کردن نسل جوان برنامه‌ریزی کردند…در این کشور هم به دست خاندان خائن و سیه‌روی پهلوی و دستیارانشان، هرچه توانستند این سیاست را پیاده کردند.1370/08/15

ریشه های انقلاب – اختناق و بی اعتنایی به رای مردم

مقام معظم رهبری : حکومت آن‌ها تحمیلی و کودتایی بود. با کودتا سرِ کار آمده بودند؛ هم رضا خان با کودتا سرِ کار آمده بود، هم محمّد رضا با کودتا سرِ کار آمد. حکومت کودتایی، معلوم است چطور حکومتی است: بر مردم تحمیل بودند و از آراءِ مردم، عقاید مردم، دل‌بستگیهای مردم، فرهنگ مردم و درخواست و اراده‌ی آن‌ها هیچ نشانی نبود. آن‌ها برای آراءِ مردم، برای خواست مردم، برای عقاید مردم، برای دین مردم و برای فرهنگ مردم، هیچ احترامی قائل نبودند؛ هیچ رابطه‌ی صمیمی و دوستانه‌ای با مردم نداشتند. رابطه، رابطه‌ی خصمانه بود؛ رابطه‌ی ارباب و رعیّت بود؛ رابطه‌ی آقایی و نوکری بود؛ سلطنت بود دیگر! سلطنت و پادشاهی، معنایش همین است؛ یعنی حکومت مطلقه‌ای که هیچ تعهّدی در مقابل مردم ندارد. خانواده‌ی پهلوی، پنجاه سال در کشور ما این‌گونه زندگی کردند.1377/11/13

مقام معظم رهبری : زمانی این مملکت، این دانشگاه، این تهران، این پادگانها، این نیروهای مسلّح، این ادارات دولتی، این وزارتخانه‌ها، این دستگاه‌های اطّلاعاتی، همه و همه، تیول امریکا بود. امروز اگر این ملت در دورترین نقاط کشور، در کوره‌ده‌های این کشور، کسی را طرف‌دار امریکا ببیند، سایه‌اش را با تیر میزند. زمانی در این مملکت، ملتی وجود نداشت، آرایی وجود نداشت، مجلسی وجود نداشت، انتخاباتی وجود نداشت. همه چیز تشریفاتی، صوری، دروغی و تصنّعی بود. دوران پهلوی برای این ملت واقعاً دوران عجیبی بود...

دانشگاه، جریان روشن‌فکری، مجلّه و روزنامه، مجلس و دولت، همه صوری بودند. فقط جریان دین که جریانی عمومی و مردمی بود، حقیقی بود، که به آن هم با نظر بغض و نفرت نگاه میشد. البته یک جریان کم‌رنگ‌تر و بسیار کوچکتر، به صورت وطن‌پرستی و میهن‌دوستی هم در گوشه و کنار وجود داشت. چنین وضعی برای این ملت درست کرده بودند.1374/11/20

ریشه های انقلاب – ظلم و بی‌عدالتی گسترده

مقام معظم رهبری : رضا خان هرجا ملک خوبی بود، هرجا چیز چشمگیری بود، هرجا عمارت زیبایی بود، دست میگذاشت و ثروت انبوه عظیمی برای خودش درست میکرد و چقدر از مناطق کشور را که یکجا دست گذاشت و آن را متعلّق به خودش کرد! بازماندگان او هم همین‌طور بودند. در رأس قدرت، بیعدالتىِ مطلق بود. هرچه از رأس قدرت پایین‌تر میآمدیم، این بیعدالتی هم پایین‌تر میآمد و گسترش پیدا میکرد. هرکس در آن نظام دستش میرسید که به دیگری ظلم کند، ظلم میکرد. جلوگیری هم نداشت. جلوداری هم نبود. آن نظامها، این‌گونه بودند.1376/01/01

مقام معظم رهبری : در ابتدای تشکیل حکومتِ ناسالم و خائن پهلوی، از اوّلین کارهای رضا خان این بود که در هرجا توانست به سرکوب عشایر پرداخت. در تمامِ دوران حکومت رضا خان- که پیرمردان لا بد به یاد دارند- و بعد از آن، در بخشی از دورانِ حکومتِ فرزندِ فاسد و خائنش، بارها و بارها بین مردم مظلوم اما شجاع و ساکت و غیوری که در این استان (چهارمحال و بختیاری) بودند با نیروهای حکومتی تصادم شد و هزاران نفر از عشایر این مناطق، به دست مزدوران خاندان پهلوی به قتل رسیدند. 1373/03/17

مقام معظم رهبری : من در بلوچستان وضعیتی را دیدم که حقیقتاً قابل توصیف نیست؛ یعنی اگر کسی توصیف کند، شما باور نخواهید کرد؛ یعنی این‌قدر با حالا فاصله دارد. یک عده در آنجا از همه جهت در نهایت راحتی و آسایش زندگی میکردند؛ در ایرانشهر، مثل اعیان تهران زندگی میکردند! در فنّوج و اسپکّه و آن دوردست‌هایی که پای آدم‌های معمولی به آنجا نمیرسید، این‌ها در وضعیت اشرافی زندگی میکردند!در همان شهرها مردمی بودند که اولیات زندگی برایشان وجود نداشت؛ یعنی فقر به معنای تلخ و سیاه، مسأله‌ی آن‌وقت در آنجا بود؛ نه جاده‌ای، نه آبی، نه برقی، نه در تابستان وسیله‌ی خنک کننده‌ای.مردم آنجا این‌طور محروم شدند.1370/08/27

مقام معظم رهبری : آنچه جنگ بر سر این ملت آورده، به مراتب کمتر از آن چیزی است که حکومت سالهای متمادی خاندان پهلوی آورده بود!چنین حکومتی، سالها بر مردم حکومت کرده بود... امام تعالیم اسلام را برای مردم بیان کردند؛ معنای حکومت را بیان کردند؛ معنای انسان را بیان کردند و برای مردم تشریح کردند که چه بر آن‌ها میگذرد و چگونه باید باشند. حقایقی را که اشخاص جرأت نمیکردند بگویند، ایشان به‌طور صریح نه به شکل درون گوشی، نه به شکل شب‌نامه، نه آن طوری که گروهها و احزاب به صورت بسته و سلّولهای حزبی و برای کادرهای حزبی بیان میکنند روان، آسان، در فضا، برای عموم مردم بیان کردند. این بود که مردم پاسخ گفتند.

مقام معظم رهبری : از آن روزی که امام شروع کردند، تا آن روزی که این انقلاب پیروز شد، پانزده سال طول کشید؛ پانزده سال دشوار. شاگردان امام، دوستان امام، دست‌پروردگان امام، آحاد مردم و افراد روشن‌بین جامعه، اعماق و روح این پیام را درک کردند، آن را گرفتند و در نقاط مختلف و در محافل مختلف و در قشرهای مختلف، آن را گفتند. گفت و بازگفتِ این سخنان و ایستادگی در راه این سخنان، مشکلات فراوانی ایجاد کرد. هزاران نفر به شهادت رسیدند و تعداد چند برابر این‌ها زیر شکنجه‌ها افتادند.دوران خیلی سختی گذشت. بعضیها در طول این پانزده سال، یک شب با امنیت و راحت به خانه‌هایشان نرفتند؛ یک روز با اطمینان از اینکه به آن‌ها آسیب نمیرسد، از خانه‌هایشان بیرون نیامدند.1377/11/13

ریشه های انقلاب – عقب‌ماندگی کشور

مقام معظم رهبری : در دوره‌ی پهلوی یکی از رایج‌ترین تبلیغات، «نمیتوانیم» بود. همه‌ی ما از بچگی این‌طور بار آمده بودیم که جنس ایرانی مساوی است با بد بودن، پست بودن و نامرغوب بودن؛ ایرانی مساوی است با ناتوانی در تولید جنس خوب در همه‌ی زمینه‌ها. اصلًا این فرهنگ را در ذهن ملت ما نهادینه کرده بودند.این در حالی است که این موضوع 180 درجه با واقعیت فرق دارد. این ملت، ملتی است که از همه جهت میتواند؛ میتواند تولید کند، میتواند رشد بدهد، میتواند ابتکار کند، میتواند مرزهای علم و فناوری را بشکند و جلو برود.1384/06/31

مقام معظم رهبری : رؤسای رژیم طاغوتی پهلوی، ثروتهای این ملتِ باهوش، باغیرت، شجاع و سابقه‌دار در تمدّن و علم‌ را صرف خرید هواپیمای جنگی از امریکا میکردند. وقتی هم قطعه‌ای از قطعات یک هواپیما عیب و ایرادی پیدا میکرد، مهندس یا مکانیسین ایرانی حق نداشت آن قطعه را باز کند و در رفع عیب و ایرادش بکوشد. زیرا قطعه‌ها، قطعه‌های مرکّب بود؛ یعنی گاهی یک قطعه از یک هواپیما، مرکّب از ده قطعه‌ی به هم بسته شده بود. باید قطعه‌ی معیوب را باز میکردند، به وسیله‌ی هواپیما به کشور سازنده و فروشنده- که عمدتاً امریکا بود- میفرستادند. آن‌گاه، ضمن تحویلِ قطعه‌ی معیوب، یک قطعه‌ی جدید میخریدند و بازمیگشتند! چرا مهندسین ایرانی حق نداشتند به قطعه‌ی معیوب هواپیما دست بزنند؟برای اینکه به آن‌ها میگفتند: «شما را چه به این کارها؟! این مسائل مربوط به متخصّصین خارجی است. اصلًا شما دخالت نکنید و به چنین مواردی نزدیک هم نشوید!» تحقیر یک ملت همین است دیگر!1373/02/13

مقام معظم رهبری : پیشرفت علمی، مسلّماً ستایش دارد. عقب‌ماندگی علمىِ کشورهای عقب افتاده، مسلماً یک نکبت است و خدا کسانی را که این نکبتها را بر سر ملتهای مسلمان آوردند، مورد عذاب متزاید خودش قرار دهد و لعنت خدا بر دودمان مشئوم و ننگین پهلوی و قاجار که این بدبختی را این‌ها بر سر ملت ما در طول دویست سال گذشته آوردند. و الّا ما از لحاظ علمی، از امریکا بسیار جلوتر بودیم؛ ما از لحاظ علمی، در روزگاری از اروپا بسیار جلوتر بودیم. همین سلاطین، همین حکومتهای جائر، همین فرعونها و طاغوتها؛ همینهایی که حالا پس‌مانده‌ها و تفاله‌هایشان در اینجا و آنجا مجلّه و روزنامه منتشر میکنند و دم از همه چیز میزنند، نگذاشتند این ملت پا به پای ملل عالم، بلکه جلوتر از آن‌ها، پیش برود. بله؛ عقب‌ماندگی علمی تأسّف دارد.1372 /06/14

مقام معظم رهبری : این ملت با این سرمایه‌های استعداد انسانی و با این سرزمین پهناور و حاصلخیز و زرخیز و سرشار از منابع طبیعی، میتوانست در اوج قله‌ی علم و تمدن و پیشرفت مادی و معنوی قرار بگیرد. [اما با این ملت] کاری کردند که شد جزو کشورهای جهان سوم؛ آن هم در آن ردیف‌های آخرِ آخر! اینکه این‌قدر دانایان این کشور به رژیم طاغوت‌ لعن و طعن میکنند، بیهوده نیست. ملتی را که میتوانسته به اوج بینهایت پرواز کند، بال‌هایش را بریدند، پاهاش را بستند و زخمی اش کردند؛ ملت ما را به یک ملت بدبین به خود، ناامید از آینده‌ی خود، بیتحرک برای رسیدن به افق‌های دوردست، مجذوب و واله در مقابل دیگران، تبدیل کرده بودند.1384/09/07

مقام معظم رهبری : همه‌ی ابزارهای فرهنگی و تبلیغی در طول صد سال یا بیشتر به کار گرفته شد، تا این ملت را به خودشان بدبین کنند- یکی از شخصیت‌های سرشناس معروف میگفت: ایرانی، یک لولهنگ نمیتواند بسازد!- لولهنگ یعنی آفتابه گِلی؛ آن زمانها از گل، آفتابه درست میکردند. این‌جور این ملت را تحقیر میکردند. این ملت حالا در زمینه‌های زیستی، در زمینه‌ی فعالیت‌های گوناگون علمی، تحقیقی کارهایی میکند که خودش را جزو ده کشور اول جهان قرار میدهد؛ این، شوخی نیست.1384/09/07

 

مقام معظم رهبری : بزرگترین خیانت را رژیم پهلوی به اقتصاد ایران کرده است! ایران را به انبار کالاهای وارداتىِ کم ارزش و بیفایده‌ی غربی تبدیل کردند؛ ابزارهای بنجل و چیزهای زیادی و غیر لازم را با پولهای کلان خریدند! کشاورزی این کشور را که یک روز به‌کلّی خودکفا بود، به‌کلّی نابود کردند؛ به‌طوریکه بعد از گذشت سالها هنوز هم که هنوز است، کشاورزی ما به حال اوّل برنگشته است، چون سیل مهاجرتهایی که با تشویق آن‌ها به سمت شهرها به راه افتاد، چیزی نبود که به آسانی بشود جلوش را گرفت. ملت را از لحاظ کشاورزی، وابسته‌ی به بیگانه کردند. آن روز گندم ایران را از امریکا میخریدند؛ سیلوی گندم را هم شورویها میساختند! یعنی هم از لحاظ گندم، هم از لحاظ جای نگهداری گندم، وابسته بودند. آن روز روستاها را تخریب کردند. صنعت کشور را که وقتِ پیشرفت آن بود متوقّف نگه داشتند.آن پیشرفتی که باید در صنعت پیش میآمد، برای اینکه بتواند جلوِ واردات را بگیرد، ایجاد نشد. جلوِ صنعت فعّال در این کشور گرفته شد و آن صنعتی ترویج شد که وابستگیاش به خارج، به قدر کالاهای تولید شده یا حتی بیشتر بود. علم را متوقّف کردند. آن همه دم از دانشگاه و دانشجو زدند، اما عملًا دانشگاههای کشور از کمترین فعالیت علمی برخوردار بودند!1379/01/06