دلائل پذیرش قطعنامه 598
دلائل پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران :
مهمترین عوامل در پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
1 ـ تغییر استراتژی حمایت مستقیم از صدام، تحت پوشش حفظ صلح و امنیت بینالمللی در خلیجفارس:
یعنی اگر صدام به هر کاری بر خلاف موازین بینالمللی دست بزند، چون در شرایط جنگی است مورد سؤال قرار نمیگیرد. از این رو بعد از قطعنامه 598 میبینیم وقتی کشتی استارک امریکایی به وسیله بمبافکن ارتش عراق صدمه میبیند، صدام از امریکا پاداش میگیرد و به جای واکنش منفی، میگویند چون منطقه خلیجفارس آرام نیست این پیشامدها طبیعی است و ضربهای را که صدام به آنها زده به خرج ما حل و فصل میکنند و راه حل آن را قبول قطعنامه میدانند.
2 ـ معرفی صدام به عنوان چهره صلحطلب در محافل بینالمللی
با همه جنایتی که صدام در جنگ مرتکب شده اما چون همه قطعنامههای شورای امنیت را نپذیرفته است، چهرهای صلحطلب، و ایران چهرهای جنگافروز معرفی میشود.
3 ـ کاربرد وسیع سلاحهای شیمیایی و میکروبی توسط عراق:
تبلیغات صلحطلبی رژیم عراق در محافل بینالمللی و رسانههای گروهی، پوششی شد تا به صدام به راحتی بتواند مخربترین سلاحهای میکروبی و شیمیایی را علیه رزمندگان ما در جبههها به کار گیرد، و از آن طرف واکنش ایران به دلیل عدم پذیرفتن قطعنامه، ضعیف جلوه میکرد.
4 ـ تهدیدات بینالمللی:
تهدیدات بینالمللی بر بند 10 قسمت اجرایی قطعنامه 598 مبتنی بود. به عبارت دیگر قطعنامه 598 به دشمنان خطرناکی چون امریکا اجازه داد که حتی تهدیدات خود را با حمله به هواپیمای مسافربری عملی کنند.
رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت امریکا، در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل پس از نطق رئیس جمهور ایران در مجمع گفت:
من از این فرصت استفاده میکنم و از ایشان میخواهم صریحاً و بدون ابهام اعلام کند که ایران قطعنامه مصوب شورای امنیت را که خواستار برقراری آتشبس در جنگ شده قبول دارد یا نه. اگر پاسخ مثبت باشد، این یک گام خوشایند و یک پیشرفت عمده محسوب میشود و در صورت منفی بودن پاسخ ایران، شورای امنیت راهی جز اعمال مجازات علیه ایران و وادار کردن این کشور به قبول آتشبس پیش رو ندارند.
به دنبال این تهدیدات بود که حمله به هواپیمای مسافربری ایرباس صورت گرفت و 290 نفر از هموطنان ما جان خود را در آن حادثه از دست دادند. از این رو حضرت آیتالله خامنهای مدظله العالی، رئیس جمهور وقت ایران در اعلان رسمی پذیرفتن قطعنامه 598 حمله امریکا به هواپیمای مسافربری را آغاز جنگ علنی منطقهای و توسعه دامنه آن دانسته است:
همانطور که به خوبی استحضار دارید، آتش جنگی که به وسیله رژیم عراق در 22 سپتامبر 1980، با تجاوز علیه تمامیت اراضی جمهوری اسلامی ایران آغاز شد. اینک ابعاد غیر قابل تصوری به خود گرفته است که کشورهای دیگر و حتی غیرنظامیان بیگناه را نیز در شعلههای خود گرفته است.
قتل 290 نفر انسان بیگناه که با ساقط کردن هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران به وسیله یکی از کشتیهای جنگی امریکایی در خلیجفارس به وقوع پیوست، نمونه بارزی در این خصوص است.
5 ـ سلب دفاع مشروع از ایران:
برابر ماده 51 منشور، کشوری که مورد تجاوز واقع شده است تا زمانی که شورای امنیت تدابیر اجرایی جهت دفع تجاوز اتخاذ نکند حق دارد از خود دفاع کند، امّا به محض اینکه شورای امنیت تدابیری اتخاذ کرد باید کشور مورد تجاوز، از ادامه حملات خودداری کند تا شورای امنیت بتواند، با طیب خاطر و اطمینان بیشتر، در زمینه شناسایی و تنبیه متجاوز به فعالیت خود ادامه دهد. از این رو برابر ماده یک قطعنامه تعریف تجاوز، جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 31 شهریور 1359 از زمین، هوا و دریا مورد تجاوز ارتش عراق قرار گرفت و تا زمان صدور قطعنامه قطعنامه 598 چون از سوی شورای امنیت برای رفع تجاوز تصمیم جدیدی اتخاذ نشد، حق داشت از خود دفاع کند و از نظر حقوقی، این دفاع حتی در داخل خاک کشور متجاوز میتواند مصداق داشته باشد. این واقعیتی است که همه محافل سیاسی و علمای حقوق، خصوصاً شورای امنیت به آن اذعان داشته است و پافشاری ایران را در ادامه دفاع و رد قطعنامههایی که در آن احراز تجاوز نمیشد منطقی و عادلانه میدانستند. امّا قید تعیین مسؤول مخاصمه در بند 6 قطعنامه 598 این حق مشروع را از ایران سلب کرد. و دقیقاً ملاحظه میکنیم که بعد از این، حجم تبلیغات دشمن و حامیان او حول این محور که ایران ناقض حقوق بینالمللی است متمرکز میشود. حتی سران رژیم عراق در تبلیغات خود علیه ایران آگاهانه اظهار میکردند که مسؤول ادامه جنگ و طولانی شدن آن، ایران است و همچنین در متن قطعنامه هم شروع و تداوم جنگ یکسان تلقی شده در حالی که دفاع مشروع هیچگاه «ادامه جنگ» نامیده نمیشود.
در جنگ رژیم عراق علیه ایران سه نوع پایان قابل تصور بود. اول، ایران مغلوب و رژیم عراق غالب شود. دوم، عراق مغلوب شود و ایران غالب. سوم، تصمیم بینالمللی نقطه پایان را تعین کند. در مورد اوّل اگر قرار بود که ایران مغلوب شود در همان روزهای اوّل جنگ که غافلگیر شده بود و در اثر درگیری با مشکلات طبیعی بعد از انقلاب برای مقابله با تهجم گسترده رژیم عراق آمادگی نداشت میبایست از پا در میآمد، امّا دیدیم که چگونه توانست به طرز معجزهآسایی خود را تجهیز کند، و در فاصله کوتاهی نه تنها تمامی اراضی اشغالی را از دشمن پس بگیرد بلکه به تعقیب متجاوز در خاک او نیز بپردازد؛ و از طرفی امام راحل(ره) ملتی که با تکیه بر ایمان و اراده الهی میجنگند شکست در منطق او راه ندارد. بنابراین ایران خصوصاً بعد از فتح جزیره فاو که در اوج اقتدار نظامی بود و با تدبیر داهیانه امام راحل(ره) انگیزه دفاعی خود را بر ایمان و عنایت الهی از یک طرف، و موازین بینالمللی (حق دفاع مشروع) از طرف دیگر مبتنی ساخت، تصور شکست از نظر عقلی و تحلیل سیاسی تحقیقاً ناممکن بود. حال میماند شق دوم، یعنی شکست ارتش عراق و شق سوم، یعنی تصمیم بینالمللی، که تأخیر در رسیدن به نتیجه در هر کدام موجب ادامه جنگ شد. و شواهد نشان میدهد که اعضاء شورای امنیت تحت تأثیر عوامل استکبار، قلباً به شکست ارتش عراق در منطقه راضی نبودند. بیالتفاتی شورای امنیت به مسائل جنگ تا زمانی که رژیم عراق موفقیت برتر را در جبههها داشت، و شورا جدی شد به منظور نجات ارتش عراق از خطر سقوط، تحت پوشش صدور قطعنامههای پی در پی در شرایطی که ایران موقعیت برتر نظامی را به دست آورد، واقعیتی است که بر هیچ کس پوشیده نیست و میتوان نتیجه گرفت که مسؤول ادامه جنگ به تعبیری خود شورای امنیت است.
6 ـ تغییر روند تحولات در جبهههای نبرد:
از جمله آثار محسوس قطعنامه 598 تأثیر مستقیم بر روند عملیات در جبهههای نبرد بوده است. بطوری که به عقبنشینی نیروهای رزمنده ایران از بسیاری از مناطق اشغالی در داخل خاک عراق منجر شده بود. این تغییر شرایط، دلائل متعددی دارد که مهمترین آن عبارتند از:
الف) جنگ روانی و تبلیغات هدفدار محافل استکباری در کنار حضور بیسابقه ناوگانهای امریکایی و متحدانش در خلیجفارس، شرایط پیچیدهای را به وجود آورد که ایرانِ مظلوم و قربانی تجاوز، جنگطلب معرفی شود، به همین بهانه رژیم عراق بدون نگرانی از تهدید بینالمللی، حجم حملات شیمیایی و بمبهای میکروبی را چند برابر کرده بود. تعیین حجم انهدام بمبهای شیمیایی و میکروبی توسط کارشناسان سازمان ملل پس از تجاوز عراق به کویت، عمق فاجعه را به خوبی نشان میدهد.
ب) فرماندهان نظامی با اطلاع کامل از اوضاع منطقه، راهکارهای نظامی را پس از صدور قطعنامه 598 بینتیجه دانستند و برای شکست محاصره سیاسی و تقلیل فشارهای تبلیغاتی، در کنار مسؤولین به مطالعه قطعنامه و کم و کیف آن به عنوان راه حل مسأله پرداختند.
بنابراین تغییر منفی اوضاع جبههها، از ضعف و یا بیتوجهی مسؤولان جنگ ناشی نبوده است بلکه معلول قطعنامهای است که به لحاظ ماهوی فرصت برنامهریزی عملیات و یا کلاً راه حل نظامی منازعه را منتفی کرد.
7 ـ تحریم تسلیحاتی ایران:
اگر چه ایران در طول جنگ برای تهیه اسلحه و ادوات جنگی با مشکل مواجه بوده است، امّا در این مرحله تحریم مفهوم دیگری داشت یعنی تحریم متوجه کشوری میشد که از پذیرفتن قطعنامه 598 امتناع میکرد. ضمناً تجهیز طرف مقابل به هر نوع سلاحی حتی سلاح ممنوعه جزء دیگر مفهوم تحریم بوده است، کما اینکه در فاصله کوتاه بعد از صدور قطعنامه مذکور مصداق خود را یافته است. و همچنین پیامد این تحریم، دلالان فروش اسلحه را با قیمت چندین برابر حاضر به معامله نمیکرد، و با توجه به اوضاع اقتصادی و وضعیت فروش نفت حتی تصور چنین خریدهایی برای ایران ممکن نبود.
بنابراین با توجه به شرایط مذکور برای ایران راهی جز قبول قطعنامه باقی نمانده بود، و مسؤولین ما با توجه به این معنا توانستند با مانورهای ظریف و هنرمندانه و اتخاذ سیاست نه رد و نه قبول قطعنامه 598، خواست ملت ایران را تا حدودی در طرح اجرایی دبیر کل بگنجانند زیرا یکسان نگری به بندهای قطعنامه و ایجاد ارتباط بین بند یک و شش قطعنامه از خواستههای ایران بوده است، به همین دلیل طرحی اجرایی دبیر کل را با صراحت پذیرفت و بعد از آن با تقویت فعالیت دیپلماسی در صحنه سیاسی توانست حقانیت خود را به اثبات برساند و با معرفی رژیم عراق به عنوان آغازگر جنگ، مزد تلاشهای خود را از دبیر کل بگیرد.
منبع: کتاب آشنایی با دفاع مقدس
تالیف:پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس