اهداف صدام در تحمیل جنگ
مهمترین اهداف صدام در تحمیل جنگ هشت ساله
هر سال درهفته دفاع مقدس این سؤال به ذهن می رسد که با چه معیاری باید نتیجه جنگ تحمیلی را مورد ارزیابی و قضاوت قرار داد؟ در جواب باید گفت که معیار اصلی در ارزیابی جنگ، در معادله «هدف- نتیجه» قابل ارزیابی است. براین اساس اهداف رژیم بعثی عراق در تحمیل جنگ چه بود و چه نتیجهای در بر داشت؟
1 ـ حاکمیت مطلق بر اروند رود
دولت عراق در تاریخ 17 سپتامبر 1980 عهدنامه مرزی 1975 و اعلامیه الجزایر را به طور یکجانبه لغو کرد و سپس در 21 سپتامبر از طریق زمین، هوا و دریا به حملة گسترده و همهجانبهای علیه ایران دست زد. صدام حسین در سخنان خود در جلسه فوقالعاده مجلس ملی عراق در 17 سپتامبر 1980، در این مورد اظهار داشت:
«من در برابر شما اعلام میکنم که موافقتنامه 6 مارس 1075 از نظر ما «کان لم یکن» تلقی میشود. بنابراین وضعیت حقوقی شطالعرب باید به وضع قبل از مارس 1975 برگردد. این رودخانه با تمام حقوقی که از حاکمیت مطلق عراق بر آن ناشی میشود، جزو تمامیت عربی عراق است، همانطور که در سراسر تاریخ، در نام و در واقعیت چنین بوده است.»
وزیر امور خارجه عراق در نامة خود به دبیر کل سازمان ملل متحد به تاریخ 21 سپتامبر 1980، تصریح کرد:
«عراق در نظر دارد به موضع قبل از سال 1975 بازگردد و کنترل کامل اروندرود را در دست گیرند.»
2 ـ استرداد جزایر سهگانه
هدف دیگر رژیم عراق ، استرداد جزایر سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک بود، در حالی که این ادعا هیچگونه مبنای تاریخی و حقوقی نداشت.
بر فرض آنکه جزایر سه گانه به ایران تعلق نداشته باشد، این ادعا را باید دولت امارات متحده مطرح می کرد، نه دولت عراق.
صدام در اجلاس فوقالعاده وزرای خارجه عرب در بغداد، طی سخنانی اظهار داشت:
«ما که برادرانتان هستیم، به نمایندگی از سوی شما دفاع از سرزمین اعراب را آن گونه که شایسته است، به عهده خواهیم گرفت.»
صدام حسین طی مصاحبة مطبوعاتی در تاریخ 31/4/1360 اظهار میدارد:
در صورت تجاوز به هر کشوری در خلیج، ارتش عراق پیش از این که ارتش آن کشور آماده جنگ شود، با متجاوز خواهد جنگید. اگر به کویت تجاوزی شود، ارتش عراق را با شهامت و شجاعتی که کمتر از دلیری کویت نیست، در حال جنگ و دفاع از آن کشور خواهند یافت. همچنین کشور امارات متحده عربی، این ما هستیم که از امارات دفاع خواهیم کرد. مگر ما نبودیم که گفتیم ایران باید از جزایر سهگانه عربی خارج شود و این جزایر به شیخ زاید تسلیم گردد؟ بنابراین ما در زمانی که ارتش امارات در پادگانهای خویش مستقر است از این کشور دفاع خواهیم کرد. گفته ما دلیلی است بر اینکه سخنمان برای مطبوعات فقط حرف و قول نیست، بلکه ما به آنچه میگوییم، عمل خواهیم کرد.
3 ـ تجزیه خوزستان
دولت عراق نسبت به استان خوزستان ایران نیز چشم طمع داشت. و هرگاه دولت عراق اختلافاتش با دولت ایران شدید میشد، در کنار سایر مسائل ادعایی، موضوع عربی بودن استان خوزستان را مطرح میکرد و آن را جزو کشور عراق میدانست.
الف) صدام حسین طی مصاحبهای در 12 نوامبر 1981 گفت:
اگر مردم عربستان از ما بخواهند آنجا مستقر شویم، همچنان مردم بلوچ، کردها و یا آذربایجانیها میخواهند، میتوانند مستقیماً تصمیماتی بگیرند که به آنها مربوط میشود.
ب) طارق عزیز، معاون نخست وزیر عراق، در آغاز هشتیم ماه جنگ تحمیلی اظهار داشته است:
«وجود پنج ایران کوچک، از وجود یک ایران واحد بهتر خواهد بود. وی گفت ما از شورش ملتهای ایران پشتیبانی، و همه سعی خود را متوجه تجزیه ایران خواهیم کرد.»
ج) صدام حسین در مصاحبه با روزنامه کویتی الانباء در پاسخ مخبری که سؤال کرده بود آیا عراق اعطای خودمختاری به اعراب منطقه عربستان را یکی از شرایط خاتمه جنگ میداند، گفت:
«در ایران پنج ملیت مختلف وجود دارد که به آنها باید به نوعی از انواع خودمختاری داده شود. ما از برادران عرب خود در عربستان دفاع میکنیم.»
ارتش عراق در یک تجاوز بیرحمانه در ششم مهرماه 1359 خرمشهر را اشغال کرد و صدام حسین به گمان باطل خود، آرزوی دیرین سران رژیم عراق را تحققیافته دید و طی پیامی به مناسبت اشغال خرمشهر اظهار داشت.
«نیروهای مسلح ما هماکنون... محمره (خرمشهر)، مروارید شطالعرب را به تصرف درآوردند. شهری که امروز لباس عزا را از تن رها کرد و لباس عربی یعنی پیروزی بر تن نمود.»
4- رهبری جهان عرب
صدام حسین قصد داشت که با آغاز جنگ علیه ایران، آن را به جنگ بین ایران و اعراب مبدل کند. از این رو پس از تجاوز، در سخنان خود اظهار میکرد که از جانب اعراب با ایران میجنگد و از طرفی تصمیم گرفت تا با تجزیه خوزستان، خود را منجی عربهای دربند و مدافع وطن عربی جلوه دهد.
صدام حسین مشهود است، وی طی مصاحبهای در 23 اسفند 1362 خطاب به اعراب گفت:
«ما که برادرانتان هستیم، به نمایندگی از سوی شما، دفاع از سرزمین اعراب را آن گونه که در خور است، به عهده خواهیم گرفت.»
همچنین صدام جنگ خود علیه ایران را «قادسیه دوم» یا «قادسیه صدام» مینامد، جنگی که در آن، اعراب ایرانیها را شکست دادند.
صدام حسین در روزهای آغازین پس از تجاوز به ایران، این عقیده را آشکار میکند، ولی در سخنرانی رادیویی خود در 28 سپتامبر 1980 در این مورد گفت:
«این جنگ تنها برای ما نیست. بلکه بیشتر برای تمام اعراب و همچنین ویژگی عربی بودن خلیج (فارس)... است.» او اضافه کرد که: «عراق از طرف ملت عرب و شهروندان خلیج (فارس) میرزمد.»
5- سرنگون کردن نظام جمهوری اسلامی
یکی از اهداف تجاوز عراق، سرنگونی نظام نوپای جمهوری اسلامی بوده است.
طه یاسین رمضان، معاون نخست وزیر عراق، گفته است:
«این جنگ برای عهدنامه 1975 و یا چند صد کیلومتر خاک و یا نصف شطالعرب نیست، این جنگ برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است.»
همچنین وی در مصاحبه اختصاصی با روزنامه «الثوره» رسمی حزب بعث در ژانویه 1980 اظهار داشت:
«ما بر این نکته تأکید میکنیم که جنگ به پایان نخواهد رسید مگر اینکه رژیم حاکم بر ایران به کلی از بین برود.»
صدام حسین نیز در مجلس ملی عراق اظهار داشت:
«ا در حال حاضر ملّت ایران در محنت و بدبختی واقعی به سر میبرند و مسؤولیت ما این نیست که به جای آنان برای رهائیشان از این محنت تلاش کنیم ولی وظیفه انسانی ما حکم میکند که بیچارگی و درماندگی آنان را درک کنیم و اگر آنان را برای رهایی از دست دشمن مشترک یاری دهیم، به خطا نرفتهایم.»
جمع بندی
حال پس از سالها که از پایان جنگ تحمیلی می گذرد، نتیجه معادله فوق قابل ارزیابی است. صدام به هیچ یک از اهداف خود نرسید؛ وی در 24 مرداد 1369 در آخرین نامه اش به رییس جمهور اسلامی ایران عهدنامه 1975 را پذیرفت، آغاز عقب نشینی از خاک مقدس جمهوری اسلامی را اعلام کرد، مبادله فوری اسرای جنگ تحمیلی را شروع نمود و در اختتامیه نامه اش نوشت :
فی قرارنا هذا اصبح کل شیء واضحا و بذلک تحقق کل ما اردتموه و ما کنتم ترکزون علیه
با این تصمیم ما دیگر همه چیز روشن شده و بدین ترتیب همه آنچه را که می خواستید و بر آن تکیه می کردید تحقق می یابد.
... و بالاخره در 22 آذر 1382 صدام حسین با وضعی پریشان و رقت بار از عمق حفره ای تنگ و تاریک بیرون آورده شد ودر تاریخ 9 دی 1385 به چوبه دار سپرده شد.