زندگی شخصی و سلوک حکومتی آیت الله خامنه ای
- ایام ماه مبارک بود. برای قضیهاستهلال ما در دفتر مانده بودیم. شب با یکی از دوستان دفتر به نماز حضرت آقا رفتیم. بعد از نماز آقا فرمودند چطور شما این موقع - موقع افطار - در دفتر هستید؟ گفتیم برای استهلال ماندهایم. فرمودند خیلی خوب، افطار را برویم منزل ما. ما هم دلمان میخواست که برای افطار منزل آقا برویم، ولی تعارف هم میکردیم. گفتیم نه آقا در دفتر غذا تهیه کردهاند. فرمودند نه، بیایید برویم. ما هم رفتیم. این آقای حاج ناصر که پذیرایی میکند، مقداری نان و پنیر و سبزی و حلوا آورد. ما مقداری نان و پنیر، یک مقدار هم حلوا خوردیم. ولی منتظر بودیم که غذا را بیاورند. بالاخره افطار است و با غذایی باید ادامه پیدا کند. چون ما کنار آقا نشسته بودیم. ایشان چشمشان توی چشم ما نمیافتاد، مقداری آزادتر بودیم. این آقای حاج ناصر که میآمد، من یک جوری علامت دادم که چیزی ادامه دارد یا نه، که اگر ادامه ندارد، ما همین را بخوریم و گرسنه نباشیم. اگر ادامه دارد، خوب خودمان را به اینها سیر نکنیم. علامتی دادم. ایشان گفت نه، ادامه ندارد. ما همان نان و حلوا و همان نان و پنیر را خوردیم. ولی اگر دفتر میآمدیم، قطعاً غذایی که در دفتر درست کرده بودندبرای همین پرسنلی که شیفت کاری داشتندچربتر از غذای حضرت آقا بود.
بعد که افطار کردیم و حضرت آقا تشریف بردند داخل، ما به آقای حاج ناصر عرض کردیم که این چه افطاری بود؟ اگر ما دفتر بودیم یک غذای حسابی به ما میدادند. ایشان گفت که خانوادهحضرت آقا مشهد مشرف شدهاند و قبل از رفتن یک قابلمهبزرگ از این حلواها درست کردهاند. به اندازهاین سهچهار شب، افطارمان هر شب حلوا است و با حضرت آقا نان و پنیر و حلوا میخوریم. گفتم سحر چه کار میکنید؟ ایشان گفت برای سحر هم آبگوشت درست میکنیم و به اندازه یک پیالهبرای حضرت آقا آبگوشت میدهیم و بقیهاش را هم خودمان میخوریم.
این برنامهغذایی آقا بود. از این نمونهها تقریباً فراوان است که واقعاً زندگی آقا، یک زندگی کاملاً زاهدانه است.
- یک وقتی حضرت آقا سفری به کرهشمالی داشتند در دورهریاست جمهوری که سفر خارجی تشریف میبردندخوب، رسم است که روِسای جمهور کشورها به مهمانهایشان، در سفر خارجی هدیه میدهند. یک سرویس ظرف به اصطلاح چینی، رئیس جمهور کرهیا یکی از این کشورهابه حضرت آقا داده بود. ایشان هم به خانه آورده بودند. این را هم باز خانم آقا بیرون گذاشته بودند. حضرت آقا فرموده بودند این هدیه است. طلا و نقره هم نیست، یک ظرف چینی معمولی است و آن چنان گران قیمت هم نیست.
خانم حضرت آقا میگویند ما این غذاهایی که میخوریم، با این ظرفها جور درنمیآید، همان ظرفهای خودمان خوب است، اینها را رد کنید، برود. ما اینها را لازم نداریم.
همین جور در مهمانیهایی که خانوادهآقا تشریف میبرند، گاهی خانوادههای ما هم هستند، میآیند تعریف میکنند که خانوادهحضرت آقا تقریباً جزو سادهترینها در این مهمانیها، از نظر لباس و وضع ظاهری، هستند. آقازادههای حضرت آقا هم همین جورند.
- آقا مصطفیآقازاده بزرگ آقاهمان سال اول ازدواجشان که طلبهقم بودند الان هم (سال 87) قم هستندخانهای اجاره کرده بودند و مستأجر بودند - الان هم مستأجرند - ما را یک روز برای ناهار دعوت کردند. ما رفتیم منزل ایشان. یک سال از ازدواج ایشان نگذشته بود، ماههای اول ازدواج ایشان بود. ما هم یک گلدان معمولی خریدیم و رفتیم که دست خالی نرویم. من واقعاًتعجب کردم که آیا این خانه، خانهیک تازهداماد است؟! حالا نه خانهفرزند رهبر انقلاب و مقام اول کشور، حتّی خانهیک تازهداماد هم این نیست. یعنی یک خانهتازهداماد، بالاخره یک زرق و برقی دارد؛ تا مدتها این زرق و برق خانهتازهداماد و خانهتازه عروس، هست. من توی خانهاینها، واقعاً همان زرق و برق معمولی یک تازهداماد و یک تازه عروس را ندیدم. بسیار زندگی معمولی، دوتا فرش ماشینی، آن هم نه سهدر چهارچون من دقت داشتم به این چیزها. دور و بر خودم را نگاه میکردم. حواسم بود و تا آنجا که میتوانستم، رصد میکردم اوضاع و احوال خانه را. دو تا فرش شش متری انداخته بودند، دور خانه هم موکت بود و دوسه تا پشتی ابری معمولی، نه مبلمانی، نه زرق و برقی! زندگی ساده و خوبی در آقازادههای ایشان سراغ داریم.
- اداره زندگی ایشان عمدتاًیعنی آن قدر که من اطلاع دارم که تا حدی دقیق استبیشتر از نذوراتی است که مردم در مورد حضرت آقا انجام میدهند. نذورات میآید. برای امام هم (رضوانالله تعالی علیه) خیلی نذورات میرفت. برای حضرت آقا هم نذورات زیاد میآید که نذر شخصی آقا میکنند که آقا، زندگیشان عمدتاً از همین نذورات اداره میشود و از بیتالمال و از دفتر استفاده نمیکنند. از وجوهات که اصلاً هیچ استفاده نمیکنند. عمدتاً همین نذورات است.
آقازادهها در دفتر مسئولیتی ندارند. فقط در نشر آثار همکاری دارند ، جایی هم مشغول نیستند. ممحّض در درس و کار طلبگی هستند. درس میخوانند و انصافاً هم درسشان خیلی خوب است. خیلی خوب پیشرفت کردهاند. خود آقا مصطفی که الان سطوح عالیه را در قم تدریس میکنند. ایشان مکاسب و کفایه در قم تدریس میکنند. حجت الاسلام و المسلمین احمد مروی، معاون ارتباطات حوزه ای دفتر مقام معظم رهبری
یک بار با هواپیما در خدمتشان بودیم، مشهد مشرف میشدیم. خوب، هواپیماهای خاص مسؤلان، پذیراییشان مقداری مفصّلتر از هواپیماهای معمولی است. یک مقدار میوه هم میگذارند. یک مختصر آجیل هم میگذارند. یک مقدار شیرینی هم میگذارند. برای حضرت آقا آوردند، جلوی ما هم گذاشتند . در خدمت یکی از دوستان دفتر هم بودیم. دیدیم ایشان نمیخورند. خود آقا هم خیلی کم. بعد فرمودند که من پول این را از خودم کنار گذاشتم، شما مصرف کنید، نگران نباشید. بعد از آن هم دیگر حضرت آقا فرمودند که پذیرایی هواپیمای ما هم، مثل پذیرایی هواپیمای مسافربری باشد. نباید هیچ چیزی اضافه باشد.
همین چندی قبل، یکی از دوستان دفتر گفتند حضرت آقا مبلغ زیادی را دادند و فرمودند این را جزو پولهای دفتر قرار بدهید. از پول شخصی خودم هست. برای استفادههایی که ما از امکانات میکنیم، گاهی تلفنی و گاهی از امکانات بیتالمال که استفاده میکنیم.
.
- یک وقت یکی از آقایان به ما گفت: بالاخره در خارج از کشور، مرجعیت را به رساله میشناسند، مثلاً کشورهای خلیجفارس و کشورهای عربی، مرجع را به رساله میشناسند. مرجع، هر چقدر هم ملاّ باشد، اگر رساله نداشته باشد، اینها او را نمیتوانند بپذیرند و الان بسیاری از شیعیان کشورهای خلیجفارس، مقلّد آقا هستند و وجوهات خوبی هم میدهند. ما به زعم خودمان خواستیم روی همان درک و فهم محدود خودمان، یک جوری حضرت آقا را تحریک کنیم که رساله بدهند. من عرض کردم که بسیاری از مقلدین شما، از این شیعیان کشورهای خلیجفارس هستند و اینها وجوهات خوبی هم میدهند، اگر رساله ندهید، اینها از شما برمیگردند، به کس دیگری مراجعه میکنند، وجوهات هم دیگر نمیدهند.
حضرت آقا فرمودند که خوب، وجوهات ندهند. میدهند به یک مرجع دیگر. آن مرجع دیگر هم شهریه میدهد و در اختیار طلبهها قرار میدهد. مگر بنا است همهخیرات به دست ما انجام بشود. دیگران هم خیرات انجام بدهند. این وجوهات توی جیب من که نمیرود. برای من که نیست. این مالِ طلبهها است. حق این طلبهها است. به بنده ندهند، به یکی دیگر میدهند. به یک مرجع دیگر میدهند. او هم میدهد به طلبهها. مگر بناست همه کارهای خیر از طریق من انجام بشود! حجت الاسلام و المسلمین احمد مروی، معاون ارتباطات حوزه ای دفتر مقام معظم رهبری
برای بعضیها این ابهام هست که آقا مثلاً پولهای دیگر را به طلبهها میدهند، نه، از همان روز اولی که حضرت آقا، پرداخت شهریه را شروع کردند، از وجوهات بودهاست. گاهی آن اوایل، کم هم میآمد ولی تا روزی که میخواستند شهریه را بدهند، به لطف خدا و عنایت امام زمان، وجوهات میرسید. یادم هست همان سال اول، یک وقت تقریباً نزدیک آخر ماه بود یعنی اول ماه نزدیک بود و باید شهریه بدهند. پول به حدّ مورد نیاز نرسیده بود. یکی از آقایانآقای غیوریخدمت آقا عرض میکنندکه ما به دفتر وجوهاتتان یک مقدار قرض میدهیم که شهریه کامل داده بشود، بعد که داشتید، به ما برگردانید. آقا فرمودند: نه، ما قرض نداریم. ما همانی را که داریم، شهریه میدهیم. اگر کم آمد، خوب کمتر شهریه میدهیم. اگر زیاد آمد، بیشتر شهریه میدهیم. ما قرض نمیکنیم. واقعاً همیشه هم همین جور بود. آقا هیچ وقت قرض نکردهاند. الان ما هر چه شهریه میدهیم، همهاش از وجوهات است. هیچ پول غیر وجوهات در شهریهما نیست. بحمدالله ما تا حالا هیچ وقت برای شهریه، کم نیاوردیم و این واقعاً یکی از جاهایی است که به خوبی عنایت حضرت ولیعصر (سلامالله علیه) را دیدهایم. بالاخره ایشان صاحب حوزهها هستند و ما همهخودمان را سرباز ایشان میدانیم.حجت الاسلام و المسلمین احمد مروی، معاون ارتباطات حوزه ای دفتر مقام معظم رهبری
یکی از خصوصیاتی که درس ایشان دارد، اجازه میدهند شاگردها سر درس اشکال کنند. این یکی از امتیازات درسهای حوزه است که شاگرد، جلوی استاد اشکال، سؤال و مباحثه میکند. این یک امتیاز بزرگی است. حضرت آقا هم سر درس، اجازه میدهند، فضا هم آن قدر فضای طلبگی و حوزهای است که اگر کسی اشکالی، سؤالی به ذهنش میآید، احساس نگرانی و ترس و اُبهت نکند و راحت بتواند آنها را مطرح کند. حضرت آقا هم به همه اجازه میدهند، این خیلی برای من جالب است؛ حتّی بعضیها اشکالات یا سؤالهایشان خیلی هم عمیق نیست، آقا به همان هم اجازه میدهند که صحبت بکند. تحقیرش نمیکنند، وسط حرفش نمیآیند. البته ممکن است در مواردی پاسخی ندهند تا مشخص میشود سؤال و اشکالی که کرده، حرف عالمانهای نبوده است. گاهی جلسات درس تبدیل به مناظره و مباحثه میشود. حضرت آقا چیزی میفرمایند، یک اشکال مطرح میشود. باز آقا میفرمایند، باز یک اشکال. کاملاً آزادند. راحت افراد سؤال و اشکال میکنند و آقا هم همین را میپسندند. آقا هم همین را دوست دارند. خودشان این جور فضای بحث و مباحثه و نقد و نقادی را دوست دارند.
اینکه گاهی حضرت آقا مطالبی را میفرمایند، افراد توجه ندارند. ایشان با تخریب، با توطئه، با بیان و یا نوشتن مطالب کذب که موجب تشویش اذهان میشود، با این چیزها مخالفند در مجلات، در کتابها، در رسانههاامّا فضای نقد و نقادی و مباحثه و گفتوگو را میپسندند.
- خدمت آقا عرض کردم آقا! آیتالله سیّد جعفر کریمی مرتب خدمت شما میرسند و مباحث فقهی و بحث استفتائات مطرح میشود، اگر اجازه بفرمایید یکی دیگر از آقایان هم که از شاگردان امام در نجف بودند و ملاّ و فاضلاند و الان در بخش استفتائات همکاری دارند، ایشان هم گاهی بیایند با خود شما جلساتی را داشته باشند که برای پاسخگویی به سؤالات خیلی به ما کمک میکند. حضرت آقا فرمودند خیلی خوب، گاهی ترتیب بدهید ایشان هم بیایند. ما یکیدو جلسه ترتیب دادیم، ایشان خدمت آقا رفتند و همین بحثهای طلبگی، راجع به استفتائات و مسائل شرعی مطرح میشد و به اصطلاح یک فرع فقهی را مطرح میکردند. بعدا دیدم حضرت آقا دیگر از ادامهاین جلسه استقبال نکردند. من به ایشان عرض کردم چرا جلسه را دیگر ادامه ندادید؟ آقا فرمودند آقای کریمی که میآیند، با من مباحثه میکنند. نظر من را حسابی نقد میکند و من دفاع میکنم. این را من میپسندم. این آقای بزرگوار که میآید، ایشان حالا حجب و حیایش جوری است که بحث نمیکند. من اگر یک مطلبی را بگویم، میدانم اگر ایشان هم قبول نداشته باشد، با من بحث نمیکند. حالا یا حرمت نگه میدارد، یا خجالت میکشد با ما بحث کند. لذا این جور جلسهای به درد من نمیخورد. من جلسهای را دوست دارم که طرف بیاید، وقتی من یک حرف میزنم، او ده تا نقد بر آن وارد کند که من مجبور بشوم از خودم دفاع کنم تا به نتیجه خوبی برسیم. این روحیهحضرت آقا در مباحث است، در جلسات خصوصی هم همین جور است. ایشان خیلی نقادی و مباحثه را دوست دارند.
- با آقا رفته بودیم کوه پیمایی،تعدادی از پاسداران با لباس شخصی جلوتر حرکت می کردند، فردی از روبرو می آمد، یکی از پاسدارها مسیر او را عوض کرد و او را از مسیر دیگری راهنمایی کرد، آقا که این صحنه را دیدند به آن پاسدار گفتند: چرا راهش را کج کردید؟ پاسدار جواب داد: ببخشید، ایشان پاسخ دادند، « این بخشیدن ها تا کی باید ادامه داشته باشد و با ناراحتی فراوان گفتند: تا کی باید ببخشم حد یَقِف این بخشیدن ها کجاست؟ اگر این آقا می آمد و یک سیلی به من می زد، برای من قابل تحمل تر بود تا این که راهش را کج کردی».
کسی که طرفدار ولایت فقیه است، نباید برای رهبری دشمن درست کند، دشمن ساختن برای رهبر آسان است و ظرف یک شب می توان دشمن تراشی کرد، ولی دوست ولایتی مهم است که باید یکی یکی درست کرد. طرفدار ولایت فقیه باید کسی باشد که روز به روز بر طرفداران او بیافزاید نه این که دوستداران ایشان را کم کند.
مراجع احترام و حرمت دارند، اگر واقعا طرفدار ولایت فقیه هستیم باید رهبری را الگو قرار دهیم که ایشان هیچ وقت اسائه ادبی به هیچ یک از مراجع نداشته و ندارند.
- در یکی از سفر ها جوانی در میان جمعیت اهانت هایی کرد که پاسداران او را گرفتند و بردند، شب آقا طبق برنامه برای استراحت رفتند، ولی چند لحظه بعد برگشتند و گفتند:« آن جوانی که پاسداران در میان جمعیت گرفتند چه شد؟ ببینید کیست. اگر گروهکی است و با نظام مشکل دارد و پرونده دار است که هیچ، مامورین وظیفه خود را انجام دهند، ولی اگر بخاطر من و بر هم زدن سخنرانی من او را گرفته و زندانی کرده اند، به پاسدارها بگوید همین امشب آزادش کنند که تا آزاد نشود، خوابم نمی برد».
- معظمله در ایام فتنه قبل از حادثه کهریزک تاکید کرده بودند، « زندان کهریزک برای قاچاقچیان، مواد مخدری ها و اراذل و اوباش است، مبادا کسانی که در اغتشاشات دستگیر شدند را به آنجا ببرند، آنجا جای آنها نیست، تیپ این آدمها با کسانی که در کهریزک هستند فرق می کند. اگر جا دارند در زندان های دیگر والا آنجا نبرند و آزادشان کنند». متاسفانه برخی مسئولین به این دستور آقا عمل نکردند و حوادث تلخی بوجود آمد.
- در آستانه سفر به قم، ایشان تاکید کردند:« در سفر قم به مسئولین بگویید حتماً، تبلیغات سفر غلو آمیز نباشد، تعریضی به علما، بزرگان و دیگران نباشد، تعریف ها بی جا نباشد؛ من می خواهم با طلبه ها صحبت کنم و با روحانیون حرف دارم. یکی از دغدغه های من در سفر به قم، که ذهن مرا مشغول کرده این است که مبادا این آقایون(محافظان) زمانی که علما و بزرگان برای دیدار می آیند، چون آنها را نمی شناسند به آنها بی احترامی کنند. من این دغدغه را دارم، آقای مروی برای این جریان چه می کنید؟ برنامه ریزی کنید،تدبیر کنید، مبادا به کسی توهین یا بی احترامی شود، باید احترام و عزت در دیدار ها حفظ شود».
- یادم نمی رود روزی لیستی به آقا دادم که در آن نام تعدادی از بزرگان درج بود و نوشته بودم آقای فلانی و فلانی و... و از آنجایی که این دست نوشته داخلی بود و رسانه ای هم نمی شد، توجهی نداشتم. ایشان زمانی که لیست را دیدند فرمودند:« آقای مروی اینها آیت الله هستند، شما لیستان را اصلاح کنید ،حتی اگر این یاداشت را پاره می کنید و دور می ریزید، نباید این گونه بنویسید، عادت کنید عناوین افراد را درست بنویسید»
برخی افراد قبل و بعد از انقلاب خیلی رهبری را آزار دادند، ولی هرگز از آنها کینه ای به دل نگرفته و در مدت بیست سال که ایشان را همراهی می کنم یک بار نشد بشنوم درباره کسی بد بگویند، البته خاطرات را نقل می کنند و می گویند: « انسان خوبی بود ولی تشخیص نمی داد».
حجت الاسلام و المسلمین احمد مروی، معاون ارتباطات حوزه ای دفتر مقام معظم رهبری
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum= 100900884811
http://www.tabnak.ir/fa/print/126308